نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشجوی دکترای رشته زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد آستارا، گروه زبان و ادبیات فارسی، آستارا، ایران
2 استادیار رشته فرهنگ و زبانهای باستانی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد آستارا، گروه زبان و ادبیات فارسی، آستارا، ایران
3 استادیار رشته ادبیات تطبیقی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد آستارا، گروه زبان و ادبیات فارسی، آستارا، ایران (نویسنده مسؤول)
4 استادیار رشته زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد آستارا، گروه زبان و ادبیات فارسی، آستارا، ایران
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
The discussion regarding the custom of parental interference and their role in their children’s marriage in the light of the latest statistics of the civil Registration Organization in 1398 based on the fact that more than 30% of marriage end in divorce is one of the chief discussions in sociology of family, therefore any research in this field that could in any way help the officials or researchers in this domain to find the underlying causes and factors in order to prevent divorce or reduce its rate would be enlightening. Considering the importance of the subject the present article selected Ferdowsi’s Shahnameh, the oldest Persian source as a statistical community that incorporates different models of marriage. The role of parental interference in the marriage of the children was further investigated by using qualitative research method and data analysis to reveal the frequency in which this problem led to divorce in history. The results obtained showed that in all 21 marriages fathers played crucial role in the marriages of their children while mothers were only responsible for three cases. It was also determined that more than 60% of marriages were arranged and in all of them the father played the dominant role. 93% of arranged or imposed marriages belonged to daughters and more than 80% of the arranged marriages reported in Shahnameh were unsuccessful.
کلیدواژهها [English]
مقدمه
براساس آخرین آمار سازمان ثبت احوال کشور، در سال 1398، دقیقا 519250 ازدواج به ثبت رسیده است. در مقابل، در همین تاریخ، 171246 مورد طلاق ثبت شده است (درگاه ملی آمار ایران-ازدواج و طلاق، 1399). بسیاری از مطالعات صورت گرفته در این زمینه نشان میدهد «بیش از یـک سـوم ازدواجها با اجبار و وادار کردن دختر یا پسر بـه ازدواج توسـط والــدین و اطرافیــان صــورت گرفتــه اســت» (مشکی و همکاران، 1390: 35-۴۴).
امروزه در اثر تغییرات فرهنگی به خصوص در جوامع بزرگ شهری، اگرچه بهنظر میرسد که از تعداد ازدواجهایِ تحمیلی، کاسته شده اما در حقیقت شیوههای آن تغییر یافته است مثل ازدواج کودکان زیر 15 سال که در زمرۀ ازدواجهای اجباری تلقی میشود (ر.ک. مقدمی، عامری، 1395: 176)، برطبق گزارش مرکز آمار ایران، در سه ماهه دوم سال جاری (1399) ازدواج دختران ۱۰ تا ۱۴ ساله رشد ۲۳ درصدی داشته است (خبرگزاری ایسنا 1399) بدین ترتیب از پدیدۀ ازدواج اجباری، فارغ از آمار و درصدهای آن، هنوز میتوان بهعنوان یکی از معضلات جامعۀ ایرانی یاد کرد. ازدواجهایی که به دلیل اصرار والدین صورت میگیرد اغلب موجب ناسازگاری زوجین شده و این امر سبب میشود که فرد به طلاق یا خودکشی یا همسرکشی و .... اقدام کند. شیخپور و همکاران در مقالۀ «پدیدارشناسی تجربۀ زیستۀ زنان با میل به طلاق درشهر کرمان» ازدواج اجباری را یکی از عوامل ششگانۀ طلاق ذکر کردهاند (ر.ک. شیخپور و همکاران، 1397: 152).
موضوع ازدواج فرزندان و دخالت والدین در انتخاب همسر و ازدواج آنان را میتوان در دالانهای قرون و اعصار و لابهلای آثار مکتوب بهجای مانده از متون مختلف تاریخی و ادبی آنگاه که نخستین ازدواجهای بشر بهوقوع پیوست، ردیابی نمود. شاهنامۀ فردوسی از جملۀ یکی از این منابع ارزشمند بهشمار میرود. در این اثر بزرگ، فردوسی، به گزارش زندگی انسان، از نخستین روزهای اسطورهای و بیان سرگذشت خاندانها و خانوادههای مختلف تا پایان سلطنت شاهان ساسانی در قرن ششم میلادی پرداخته و در این میان به موارد زیادی از ازدواجهای شخصیتهای مختلف اسطورهای و تاریخی اشاره نموده است. این بستر عریض و طویل از نمای جامعۀ گذشتۀ ایران فرصت مناسبی برای پژوهش در زمینۀهای مختلف حیات بشر در روی زمین و بهخصوص مسائل اجتماعی و خانوادگی را در دست قرار میدهد که از آن جمله میتوان به دخالت والدین در مسألۀ ازدواج فرزندان و انتخاب همسر اشاره نمود، و به این پرسش اساسی که چه میزان از ازدواجها، فارغ از اسطورهای، افسانهای یا تاریخی بودن آنها در شاهنامه، با دخالت والدین صورت گرفته و درصد موفقیت یا شکست آنها به چه میزان بوده است، پاسخ داد.
پاسخ به این سؤال و سؤالاتی از این دست میتواند در ریشهیابی و کاهش درصد قابل ملاحظهای از این آسیبها به مسؤولین و یا پژوهشگران در حوزۀ خانواده و سایر حوزههای مرتبط یاری کند. بنابراین پژوهش حاضر را میتوان جزء مطالعات میان رشتهای تلقی نمود که از یک سو روی در پژوهشهای ادبی و از سوی دیگر روی در مسائل جامعه شناختی و خانواده دارد.
پیشینۀ تحقیق: در مورد ازدواج و خانواده در شاهنامه، پژوهشهای زیادی انجام گرفته است که از جملۀ آنها میتوان به کتاب بررسی نهاد خانواده در شاهنامۀ فردوسی از زهرا حکیمی (1391) اشاره نمود. نویسنده در این اثر بیشتر به مطابقههایی از آموزههای اخلاقی اسلام در شاهنامه و ضرب المثلهای تربیتی _ خانوادگی در شاهنامه پرداخته است. کتاب خانواده در شاهنامۀ فردوسی (با رویکرد روانشناسی) تألیف نیرهالسادات و فاطمهالسادات سعادتمند (1391) نیز اثر دیگری در زمینۀ خانواده پژوهی در شاهنامه است. موضوع این کتاب تبیین روابط خانواده در شاهنامه براساس شش متغیر: تعهّد، احترام، ارتباط، صرف وقت برای با هم بودن، توانایی حل مشکل و نیکویی روح است. احمد خاتمی (1387) در مقالۀ خود با عنوان «آداب پیوند زناشویی و امور خانواده در شاهنامۀ فردوسی» به پارهای از رسوم و آیینهای مربوط به ازدواج، تولد کودک، تربیت فرزند و روابط خانوادگی اشاره نموده است. مقالۀ دیگر با عنوان «شکلشناسی ازدواج در شاهنامۀ فردوسی» از نسرین ابوالمعالی الحسینی (1387)، ازدواجهای شاهنامه را براساس نوع پیوندی که مرد و زن با یکدیگر دارند به دستههای مختلفی تقسیم کرده است. سیده سعیده سنجری (1394) نیز در مقالهای تحت عنوان «تحلیل ازدواج در شاهنامۀ فردوسی» هدف خود از این پژوهش را بررسی نقش و جایگاه زنان بهعنوان عامل موثر در ازدواج و تشکیل خانواده در شاهنامۀ فردوسی بیان کرده است. همچنانکه ملاحظه میشود هیچیک از پژوهشهای صورت در مورد مسأله ازدواج در شاهنامه، به موضوع دخالت والدین در این امر اشارهای نداشتهاند و به جرأت میتوان گفت که نه تنها پژوهشهای فوق، بلکه هیچ پژوهشی تا کنون در متون ادبی به این موضوع نپرداخته است لذا پژوهش حاضر از این جهت بیسابقه میباشد.
روش تحقیق: در پژوهش حاضر یکی از قدیمیترین منابع ادبی ایران یعنی شاهنامۀ فردوسی، با توجه به اینکه مدلهای مختلفی از ازدواج فرزندان را در بطن خود جای داده، به عنوان جامعۀ آماری، انتخاب شد و مسألۀ نقش والدین در ازدواج فرزندان، در آن مورد بررسی قرار گرفت. در این بررسی برای جمع آوری و دستهبندی دادهها، از آمار توصیفی استفاده شده است که مبتنی است بر تنظیم و طبقه بندی دادهها. نتایج حاصل در این روش نشانگر مشخصات یکایک اعضای جامعۀ آماری (جامعۀ مورد تحقیق) است. در این روش، توجه به برآورد فراوانی و توزیع فراوانی دادهها، یعنی تنظیم دادهها به صورت طبقات همراه با تعیین فروانی هر طبقه بوده است. برای خلاصهسازی دادهها نیز از دو روش جدول و نمودار استفاده شده است (ر.ک. دلاور، 1399). در این راستا، ابتدا تمام زوجهایی را که در شاهنامه، والدینشان در ازدواج آنها به نوعی دخالت داشتند شناسایی شد و سپس با فیشبرداری از روند شکلگیری این ازدواجها و نحوه دخالت والدین، به روایت شاهنامه، و تفکیک آنها، موفق به ایجاد برساختهایی مشترک در این ازدواجها شد که به عنوان معیار سنجش به شرح زیر برای مطالعه تمام نمونهها مورد استفاده قرار گرفت:
مبانی نظری تحقیق :ازدواج زن و مرد، منشأ تشکیل خانواده به عنوان کوچکترین واحد اجتماعی است. سلامت این واحد کوچک اجتماعی در اصل تضمین کنندۀ سلامت کل جامعه است بنابراین دقت در صحت و سلامت منشأ تولید این واحد اجتماعی از اهمیت ویژهای برخوردار است. یکی از مسائل نقشآفرین در ازدواج، همسرگزینی است که عموما ریشه در فرهنگ جوامع مختلف دارد. در ایران «ابتداییترین خانواده، یکسره روح پدرسالاری داشت و اقتدار پدر، در آن میان، بیحد و حصر بود. او بر زنان و فرزندان و همۀ خدم خانوادۀ خود مسلط بود» (مظاهری ،1367: 12). اما «این وضعیت بهمرور زمان با تغییر در سیستم معاش و اقتصاد خانواده، از اواسط سلطنت ساسانیان تحول کلی اجتماع ایرانی در جهت آزادی فرد، قدرت پدر خانواده را کاهش داد و به عکس مایۀ افزایش قدرت مادر خانواده شد» (همان: 15)، اما هرگز از میان نرفت؛ و به این ترتیب نه تنها سیطرۀ پدر، بلکه، دخالت مادر نیز در مسائل مختلف زندگی فرزندان از جمله در مسألۀ ازدواج و انتخاب همسر افزوده شد.
امروزه با گذر زمان، و تغییر در الگوی ازدواج و همسرگزینی، میان ارزشهای والدین و فرزندان برای انتخاب همسر تفاوت و گاه تضادهای آشتیناپذیری بروز کرده است؛ بنابراین هرگاه والدین بدون توجه به این تفاوتها و تضادها فرزندان را وادار به ازدواجهایی نمایند که بهطور سنتی در جامعۀ ایران مرسوم بودهاست، بهاحتمال زیاد نتایج ناگواری بهبار خواهد آورد. ردیابی و آسیبشناسی موضوع دخالت والدین در ازدواج فرزندان بهتنهایی از عهدۀ مطالعات اجتماعی و خانواده پژوهی خارج است؛ زیرا موضوع ازدواج و دخالت والدین در انتخاب همسر یک مسألۀ فرهنگی است و فرهنگ هر ملت ریشه در تاریخ و ادبیات مردم آن سرزمین دارد. لذا مطالعات اجتماعی نیازمند تاریخ و ادبیات میشود تا بتواند به متونی مراجعه کند که به نوعی تاریخ و فرهنگ گذشتۀ مردم را در خود منعکس نموده باشد. برخی از پژوهشگران براین باورند که «دربارۀ ویژگیهای ازدواج و پیامدهای اجتماعی آن در ایران دوران گذشته، اطلاعات چندانی وجود ندارد و منابع موجود در این زمینه در حد خاطرات، زندگینامه و نوشتههای بزرگان و افراد خانوادههای سرشناس درباری و کتابها و سفرنامههای جهانگردان خارجی است و منابع دیگری در دست نیست» (محبوبی منش، 1383: 184) اما غافل از اینکه یکی از منابع بسیار غنی که میتواند هم اسطوره، هم تاریخ و هم فرهنگ یک ملت را در خود نمایش دهد حماسهها هستند و خوشبختانه ایران جزء معدود سرزمینهایی است که صاحب حماسهای سترگ و کمنظیر چون شاهنامه در سطح جهان میباشد. در این اثر در لابهلای داستانها و روایتهای تاریخی به اطلاعات بسیار بکر و نایاب دربارۀ مسائل ازدواج جوانان و دخالت والدین در همسرگزینی آنان میتوان برخورد نمود که میتواند اطلاعات بسیار مفیدی در اختیار پژوهشگران حوزه جامعهشناسی و خانواده در ریشهیابی و آسیبشناسی مسألۀ ازدواج و دخالت والدین در همسرگزینی قرار دهد.
در شاهنامۀ فردوسی 38 مورد ازدواج شناخته شده است (ر.ک. روح الامینی، 1375 :151). از این 38 مورد ازدواج، در 17 مورد اشارهای به والدین مزدوجین نشده است اما در 21 مورد از ازدواجها، مزدوجین (دختر و پسر) دارای هردو والد یا یکی از والدین هستند. میزان دخالت و نقش این والدین در ازدواج فرزندان و نتایج بهبار آمده از این کنش را به تفکیک جنسیت جهت ممانعت از تداخل و تزاحم آمار و ارقام میتوان به شرح زیر گزارش نمود:
الف- میزان دخالت و نقش والدین در ازدواج فرزند دختر
1-ازدواج دختران سرو شاه یمن با پسران فریدون – (نمودار شماره 1)
سرو شاه یمن سه دختر دارد. در شاهنامه به مادر این دختران، اشارهای نشده است. آنگاه که فریدون از دختران سرو شاه یمن برای پسرانس خواستگاری میکند، او با وجود اینکه دخترانش را دوست دارد اما بهخاطر اینکه مجبور است سر تمکین در مقابل خواستگار فرود آورد و تن به دوری فرزندانش دهد، خود را از بابت داشتن دختر نفرین میکند و در نهایت نیز بدون اینکه از دخترانش در مورد ازدواج با پسران فریدون نظرخواهی کند، آنها را به ازدواج پسران فریدون درمیآورد. شاهنامه در مورد اینکه پس از این ازدواج اجباری، دختران شاه یمن خوشبخت شدند یا با همسران خود اختلاف داشتند، گزارشی نمیدهد (ر.ک: خالقی مطلق، 1366: 1/95-98).
2-ازدواج دختر بابک با ساسان – (نمودار شماره 1)
دختر بابک، که در شاهنامه به مادر او اشارهای نشده است، در ازدواج با ساسان از خود اراده و اختیاری ندارد. بابک، ساسان را که از نوادگان داراست، همانند فرزند خود میداند و نه تنها او را از امکانات مادی بینیاز میسازد بلکه دختر خودش را هم به او میدهد بدون اینکه نظر دخترش را در این مورد جویا شود. شاهنامه دربارۀ موفق یا ناموفق بودن این ازدواج گزارشی نمیدهد (ر.ک: خالقی مطلق، 1384: 6/142).
3-ازدواج سه دختر برزین باغبان با بهرام – (نمودار شماره 1)
بهرام گور در پی شاهین خود از شکارگاه دور میشود و در باغی، باغبانی برزین نام را با سه دخترش بدون اینکه نامی از مادرشان برده شود، میبیند. برزینِ باغبان، از دخترانش میخواهد که از بهرام پذیرایی کنند. بهرام که از پذیرایی دختران خرسند شده از باغبان میخواهد که هر سه دخترش را به همسری او درآور. برزین نیز پاسخ میدهد که اگر بهرام او را به پرستندگی تخت شاهی و تاج شاهوارش پذیرا باشد، پس چه نیکوست دخترانش کنیز او باشند. و بهاینترتیب بدون اینکه پدر، نظر دخترانش را در این مورد جویا شود آنها را به بهرام تقدیم میکند. شاهنامه درباره موفق یا ناموفق بودن این ازدواج گزارشی نمیدهد (ر.ک: خالقی مطلق، 1384: 6/482).
4-ازدواج چهار دختر آسیابان با بهرام – (نمودار شماره 1)
بهرام هنگام بازگشت از شکار، درکنار دهی اطراق میکند و چهار دختر از ماهرویان را نزد شاه میبرند . شاه که از دختران خوشش آمده از پدر دختران (آسیابان) سوال میکند که آیا هنگام شوهر کردن دخترانش نرسیده است؟ پیرمرد درحالی که در مقابل بهرام کرنش کرده میگوید که جفتی برای آنها سراغ ندارم. آنها همه پاکیزه و دوشیزه هستند اما پولی ندارند. بهرام از پیرمرد میخواهد که دختران را به او بدهد. پیرمرد میگوید که دخترانش مالی ندارند. بهرام اظهار میکند که به پول دختران نیازی ندارد پس آسیابان هم هرچهارتا را به او میدهد. بدون اینکه از آنها در این مورد نظرخواهی کند، همچون کالایی به بهرام گور واگذار میکند. شاهنامه در مورد مادر چهار دختر آسیابان و اینکه آیا آنها بعد از ازدواج با بهرام، زندگی موفقی داشتهاند یا نه، هیچگونه گزارشی نمیدهد (ر.ک: خالقی مطلق، 1384: 6/455).
5- ازدواج دختر فغفور چین با کسرا - (نمودار شماره 1)
دختر فغفور چین که در شاهنامه نامی از مادر او برده نشده است، در ازدواج با کسری اراده و اختیاری از خود ندارد. پدرش(فغفور چین) برای اینکه خود را در مقابل تهدیدهای انوشیروان ایمن گرداند، سعی میکند یکی از دختران خود را به انوشیروان بدهد. لذا به نمایندۀ اردشیر به نام مهران ستاد اجازه میدهد تا در شبستان از میان دخترانش یکی را به عنوان همسر اردشیر انتخاب کند مهران نیز دختری را که از خاتون (ملکه) چین بود، انتخاب میکند. فغفور چین، طبق قولی که داده بود، دخترش را به مهران میسپارد بیآنکه نظر دخترش را در این مورد جویا شود. شاهنامه در مورد موفق یا ناموفق بودن این ازدواج گزارش صریحی نمیدهد (ر.ک: خالقی مطلق، 1386: 8/172-180).
6-ازدواج فغستان دختر کید هندی با اسکندر - (نمودار شماره 1)
فغستان دختر کید هندی است. در شاهنامه به مادر او اشارهای نشده است. فغستان در ازدواج با اسکندر، از خود هیچ اراده و اختیاری ندارد. زیرا آنگاه که اسکندر به سرزمین کید هندی نزدیک میشود با ارسال نامهای از کید هندی میخواهد که یا دخترش را همراه با گنجهایی که دارد به او واگذارد یا آماده جنگ شود. کید هندی چون توان مقابله با اسکندر را در خود نمیبیند، ناچار دخترش فغستان را در حالی میگریست، همراه با گنجهای خود، به عنوان باج نزد اسکندر میفرستد. فغستان یا کودک بود و میگریست یا رضایتی به این ازدواج نداشت:
فغستان ببارید خونین سرشک |
|
همی رفت با فیلسوف و پزشک |
7 -ازدواج ناهید دختر فیلقوس یونانی با داراب (نمودار شماره 2)
ناهید دختر فیلقوس یونانی است. در شاهنامه به مادر ناهید اشارهای نشده است. ناهید در مورد ازدواج با داراب، هیچ اراده و اختیاری از خود ندارد. او به عنوان غرامت به داراب سپرده میشود.
داراب که به قصد تصرف روم لشکر کشیده، آنگاه که میشنود قیصر دختری زیبا دارد به قیصر پیشنهاد میکند که اگر دخترش ناهید را به همراه باژ برای او بفرستد، سرزمینش از غارتِ او در امان خواهد ماند. قیصر، از پیشنهاد داراب خوشحال میشود و دخترش ناهید را به همراه باژ و جهیز بسیار عازم ایران میکند. اما داراب پس از ازدواج وقتیکه متوجه بوی دهان ناهید میشود با وجود اینکه پزشکان او را با دارویی به نام اسکندر مداوا میکنند، اما داراب از ناهید دلسرد شده و او را در حالی که حامل فرزندی است به روم بازمیگرداند. و به این ترتیب نتیجه این ازدواج در شاهنامه ناموفق گزارش میشود (ر.ک: خالقی مطلق، 1375: 5/520-522).
8-ازدواج مریم با خسرو پرویز - (نمودار شماره 2)
مریم دختر قیصر روم است. در شاهنامه به مادر «مریم» اشارهای نشده است. او در انتخاب همسر و ازدواج با خسروپرویز هیچگونه اراده و اختیاری از خود ندارد. قیصر روم، دخترش مریم را بخاطر استحکام پیوند دوستی با خسرو پرویز، وجهالمصالحه قرار داده و به او پیشنهاد میکند با دخترش ازدواج کند تا دشمنی از میان برداشته شود. نتیجۀ این ازدواج برای مریم ناموفق است زیرا خسرو پس از ازدواج با شیرین، مریم را فراموش میکند (ر.ک: خالقی مطلق، 1386: 8/115).
9-ازدواج فرنگیس دختر افراسیاب با سیاوش - (نمودار شماره 2)
فرنگیس دختر افراسیاب در انتخاب همسر، هیچ اراده و اختیاری از خود ندارد. افراسیاب، پدر فرنگیس با اینکه از ایرانیان دل خوشی ندارد اما به اصرار پیران مبنی بر ازدواج فرنگیس با سیاوش، اختیار دخترش را به او میسپارد (ر.ک: خالقی مطلق، 1369: 2/299-301)، و پیران نیز بدون اینکه نظر فرنگیس را جویا شود او را به ازدواج سیاوش درمیآورد. در شاهنامه به مادر فرنگیس اشارهای نشده است (ر.ک: خالقی مطلق، 1369: 2/302-304).
فرنگیس ازدواج ناموفقی دارد او بلافاصله پس از ازدواج درحالی که حامل یک فرزند است، همسرش سیاوش را از دست میدهد و به تنهایی و به تلخی زندگی را ادامه میدهد.
10-ازدواج دختر ایرج با پشنگ - (نمودار شماره 3)
فریدون به عنوان نیا، برای دختر ایرج شوهری مناسب (به نظر خودش) انتخاب میکند. او از نوه خود (دختر ایرج) در خصوص این انتخاب نظرخواهی نمیکند. دختر ایرج با اینکه مادر دارد، اما مادر هیچ نقشی در ازدواج دخترش ندارد. شاهنامه در مورد اینکه پس از این ازدواج اجباری، دختر ایرج خوشبخت شد یا با همسر و خانوادۀ او اختلاف داشت، گزارشی نمیدهد (ر.ک: خالقی مطلق، 1366: 1/125).
11- ازدواج سپینود دختر شنگل پادشاه هند با بهرام گور - (نمودار شماره 4)
شنگل پادشاه هند تصمیم میگیرد بنا به مصالح سیاسی یکی از دختران خود را به بهرام بدهد. او دختران خود را همچون کالایی، به بهرام گور عرضه میکند و بهرام از میان سه خواهر، سپینود را انتخاب میکند. شنگل بدون اینکه با مادر دخترش مشورت کند یا از خود سپینود نظرخواهی کند، او را به ازدواج بهرام درمیآورد. سپینود اگرچه با اجبار پدر ازدواج میکند، اما با گذشت زمان بهشدت به بهرام علاقهمند میشود. و در نتیجه زندگی موفق و خوشی را با هم ادامه میدهند (ر.ک: خالقی مطلق، 1384: 6/581-582).
12-ازدواج جریره دختر پیران ویسه با سیاوش - (نمودار شماره 5)
جریره خردسال است. آنگونه که از سخنان پدرش، پیران، برمیآید از میان چهار کودک خردسال او، جریره بزرگترینشان است. او در انتخاب همسر، هیچ اراده و اختیاری از خود ندارد و پدر بدون نظرخواهی از او و مادرش، از سیاووش میخواهد که جریره را به همسری بپذیرد (ر.ک: خالقی مطلق، 1369: 2/پاورقی 296-297).
نتیجه ازدواج برای جریره چندان موفقیتآمیز نیست. همسر او سیاوش پس از ازدواج با او، همسر دیگری اختیار میکند و او را به حال خود رها میسازد و در نهایت هم با قتل سیاوش او به تنهایی فرزندش را بزرگ میکند. ولی فرزندش در جنگی ناخواسته کشته میشود و جریره با دیدن مرگ فرزند، خودکشی میکند. (ر.ک: خالقی مطلق، 1371: 3/57).
13-ازدواج دختر خاقان با بهرام چوبینه - (نمودار شماره 6)
دختر خاقان در انتخاب همسر و ازدواج با بهرام چوبینه هیچگونه اراده و اختیاری از خود ندارد. او توسط پدرش، خاقان و همچنین مادرش، به عنوان هدیه و پاداش –بیآنکه از او نظری در این مورد خواسته شود- به بهرام چوبینه تقدیم میشود؛ چراکه بهرام توانسته است انتقام خواهر او را از شیر کپی بگیرد. شاهنامه در مورد نتیجۀ ازدواج دختر خاقان با بهرام چوبینه گزارشی نمیدهد (ر.ک: خالقی مطلق، 1386: 8/183).
14 -ازدواج روشنک با اسکندر -(نمودار شماره 7)
روشنک (دختر داراب) در انتخاب همسر، از خود اراده و اختیاری ندارد. پدرش داراب قبل از مرگ بدون نظرخواهی از او، به اسکندر پیشنهاد میکند با دخترش ازدواج کند (ر.ک: خالقی مطلق، 1375: 5/558).
پس از مرگ داراب، مادر روشنک در ازدواج روشنک و اسکندر نقش اساسی ایفا میکند. او، در پاسخ به نامه اسکندر در مورد خواستگاری از روشنک نه تنها موافقت خود را اعلام میکند بلکه از طرف روشنک هم پاسخ مساعد میدهد (ر.ک: خالقی مطلق، 1384: 6/11).
15-ازدواج رودابه با زال - (نمودار شماره 8)
رودابه بهواسطۀ تعریفی که از دیگران میشنود ندیده عاشق زال میشود او در راه عشق خود به زال، با والدین خود مبارزه میکند. پدر مخالف این ازدواج است زیرا به اعتقاد او، ازدواج یک دختر تورانی با یک پسر ایرانی نمیتواند نتیجه خوبی داشته باشد. اما مادر رودابه، سیندخت، همسر مهراب کابلی، در این ازدواج نقش میانجی بین دختر و پدر و خانواده داماد آینده ایفا میکند. او همواره پشتیبان دخترش است. او دخترش را از خشم پدر محافظت میکند و با تدابیر سیاستمندانه و مهارتش در فن بیان، مهراب و در مرحله بعد سام را به این ازدواج راضی میکند (ر.ک: خالقی مطلق، 1366: 1/186-261).
با توجه به اینکه بنا به گزارش شاهنامه زال و رودابه تا پایان عمر در کنار هم زندگی میکنند و صاحب فرزندانی میشوند لذا رودابه ازدواج موفقی داشته است.
16-ازدواج مالکه با شاپور ذوالاکتاف - (نمودار شماره 9)
مالکه دختر طایر از نژاد عرب است اما مادر او یک زن ایرانی به نام نوشه و از پیوندان نرسی پادشاه ایران بود که به قهر به ازدواج طایر درآمده بود. شاپور برای گرفتن انتقام نرسی به یمن حمله میکند و قلعهای را که طایر در آن پناه گرفته محاصره میکند. مالکه، دختر طایر، از بالای باروهای قلعه شاپور را میبیند و عاشقش میشود؛ او شب هنگام دروازههای قلعه را به روی شاپور میگشاید. شاپور شهر را تصرف کرده و طایر، پدر مالکه را نیز به اسارت خود درمیآورد. پدر مالکه، پس از اینکه متوجه خیانت دخترش و ازدواج او با شاپور میشود، قبل از اعدام، به شاپور میگوید دختری که به پدر خود خیانت بکند چطور میتواند به همسر خود وفادار بماند. او با بیان این نکته سعی میکند در تصمیم شاپور مبنی بر ازدواج با دخترش مالکه، تردید ایجاد کند. در شاهنامه به موفق یا ناموفق بودن این ازدواج اشارهای نشده است (ر.ک: خالقی مطلق، 1384: 6/294-299).
17 -ازدواج منیژه با بیژن - (نمودار شماره 10)
منیژه دختر افراسیاب از سرزمین توران زمین است. در شاهنامه به مادر منیژه اشارهای نشده است. منیژه با دیدن بیژن پسر گیو، عاشق او میشود و بدون اجازه پدرش افراسیاب، او را به قصر خود برده و با او ملاقات میکند. پدر که ایرانیان را دشمن خونی خود میداند از این انتخاب دختر سخت خشمگین و در عین حال اندوهگین میشود؛ بنابراین دستور میدهد بیژن را دستگیر و در چاهی زندانی کنند و دخترش منیژه را نیز با خفت و خواری کشانکشان برسر چاه ببرند تا شاهد اسارت معشوق خود باشد، اما آندو توسط رستم نجات یافته و با هم ازدواج میکنند. اگرچه در شاهنامه به نتیجه ازدواج بیژن و منیژه به صراحت اشاره نشده است اما میتوان آن را جزو ازدواجهای موفق تلقی کرد (ر.ک: خالقی مطلق، 1371: 3/314- 397).
18-ازدواج کتایون با گشتاسب - (نمودار شماره 10)
کتایون دختر قیصر روم است اما در شاهنامه به مادر او اشارهای نشده است. کتایون بنابر رسم روم باستان آنگاه که به سن ازدواج میرسد، مختار است که از میان مردان روم آن را که میخواهد به عنوان همسر انتخاب کند. کتایون که در خواب دیده بود با مردی غریبه اما فرزانه و خوش سیما ازدواج میکند به محض دیدن گشتاسب که در جمع مردم عادی ایستاده بود، عاشق او شد و تصمیم گرفت با او ازدواج کند. پدر کتایون (قیصر)، وقتی شنید که دخترش فردی از میان مردم عامه انتخاب کرده بسیار ناراحت و عصبانی شد اما در نهایت تسلیم خواسته دخترش شد به این شرط که از قصر بیرون بروند. کتایون نیز میپذیرد. اما بعدها وقتی قیصر دلاوریها و شجاعت گشتاسب را میبیندآنها را به دربار خویش میپذیرد در نتیجه آن دو زندگی خوشی را سپری میکنند (ر.ک: خالقی مطلق، 1375: 5/20-22).
19-ازدواج تهمینه با رستم - (نمودار شماره 11)
تهمینه پس از شنیدن وصف رستم ندیده عاشق او میشود و کاملا با تصمیم و ارده خود میخواهد با رستم ازدواج کند. تهمینه خود به رستم پیشنهاد ازدواج میدهد و دلیل آن را هم به دنیا آوردن فرزندی قوی بیان میکند. وقتی که تهمینه تصمیم خود را با پدرش درمیان میگذارد، پدر به درخواست دختر خود جواب مثبت میدهد. در شاهنامه به مادر تهمینه اشارهای نشده است.
این ازدواج نتیجه خوشی برای تهمینه ندارد، به این معنا که همسرش رستم بلافاصله بعد از ازدواج او را ترک میکند و تنها پسر و دلخوشیاش نیز به دست همان همسر کشته میشود (ر.ک: خالقی مطلق، 1369: 2/122-124).
20-ازدواج آرزو با بهرام - (نمودار شماره 12)
آنگاه که بهرام گور از ماهیار، آرزو را خواستگاری میکند، پدر به دخترش آرزو پیشنهاد میکند که در بارۀ این خواستگاری نظر خود را اعلام کند و آرزو نیز با اراده و اختیار خود به خواستگاری بهرام، که با نام مستعار گشسپ خود را به او معرفی کرده بود پاسخ مثبت میدهد. اما ماهیار به این نیز بسنده نکرده و از خواستگار (بهرام) میخواهد که دخترش آرزو را، خوب و دقیق نگاه کند اگر واقعا میپسندد با او ازدواج کند. در شاهنامه به مادر «آرزو» اشارهای نشده است (ر.ک: خالقی مطلق، 1384: 6/493-494).
21- ازدواج سودابه با کیکاووس - (نمودار شماره 13)
سودابه در انتخاب خود صاحب اراده است. آنگاه که کیکاووس او را از پدرش خواستگاری میکند، پدرش، شاه هاماوران مخالفت میکند زیرا او نمیخواهد دخترش وجهالمصالحه سیاسی قرار گیرد، با وجود این او نظر دخترش سودابه را پرسیده و درنهایت خواست او را بر خواست خود مقدم میدارد اما سودابه با توجه به موقعیت برتر خواستگار و منافعی که به او و پدرش خواهد رسید، با این ازدواج موافقت میکند. در شاهنامه از مادر سودابه نامی به میان نیامده است. نتیجه این ازدواج با توجه به گزارش شاهنامه مبنی بر ماجرای سیاووش و کشته شدن سودابه بهدست رستم به خاطر خیانتی که از او سر زده بود چندان موفقیتآمیز نیست (ر.ک: خالقی مطلق، 1369: 2/72).
با دقت در مباحث فوق و رجوع به نمودارها میتوان موضوع دخالت والدین در ازدواج فرزندان دختر را به شرح زیر جمعبندی نمود:
نمای کلی از میزان دخالت و نقش والدین ازدواج فرزندان دختر
ب- میزان دخالت و نقش والدین در ازدواج فرزند پسر:
در شاهنامه حدود 38 ازدواج توسط مردان گزارش شده است. بدون توجه به ازدواجهای مکررِ برخی از مردان، مجموع مردانی که در مورد ازدواج آنان در شاهنامه سخن رفته 28 نفر است.
از مجموع 28 مردی که در شاهنامه ازدواج کردهاند، 23 مورد، مردانی هستند که یا در شاهنامه نامی از والدینشان به میان نیامده مانند: 1- سام 2- پشنگ 3-جمهور شاه هند 4- مای 5- طایر 6- بهرام چوبین؛ و یا هنگام ازدواج والدینشان در قید حیات نبودهاند مانند: 7- ضحاک 8- کیکاووس 9- بهمن 10- ساسان 11-اسکندر 12-کیقباد یکم 13- انوشیروان 14- خسروپرویز 15- بهرام گور؛ و یا پدر در قید حیات نبوده اما از مرگ یا زندگی مادر نیز در زمان ازدواج گزارشی بهدست نمیدهد، مثل 16- داراب 17- اردشیر 18- شاپور ذوالاکتاف؛ و یا مردانی هستند که پدر یا مادر دارند اما پدر و مادر در ازدواج آنها هیچ نقش یا دخالتی نداشته و فرزندان بدون کسب اجازه از آنان ازدواج میکنند مانند 19- رستم 20- فریدون 21- گشتاسب 22- سیاوش 23- بیژن، بنابراین مردان مذکور در آمار این پژوهش وارد نشدهاند.
1 و 2 و 3 - ازدواج پسران فریدون (سلم، تور و ایرج) با دختران سرو یمن - (نمودار شمارۀ 14)
پسران فریدون در انتخاب همسر، هیچگونه اراده و اختیاری از خود ندارند. پدر (فریدون) بدون مشورت با مادر فرزندان و بدون نظرخواهی از پسرانش، به جای آنها تصمیم میگیرد تا برای آنها همسری انتخاب کند بنابراین جندل را مأمور خواستگاری از دختران سروشاه یمن که متناسب با معیارهای خود اوست (نژاده، با اصل و نسب، زیبا و پاک) میکند. فریدون حتا عروسهایش را هم خود، نامگذاری میکند (خالقی مطلق، 1366: 1/98-103).
4- ازدواج زال با رودابه -(نمودار شماره 15)
زال با شنیدن توصیف رودابه (دختر مهراب کابلی از سرزمین توران) ندیده عاشق او میشود. پدر او سام از اینکه پسرش عاشق یک دختر از سرزمین توران شده با این عشق مخالفت میکند. مادر زال هیچ نقشی در این ماجرا ندارد. اما سام در نهایت وقتی بهوسیله پیشگویان آگاه میشود که زال و رودابه صاحب پسری جهانپهلوان خواهند شد به این ازدواج رضایت میدهد. ازدواج زال و رودابه نتیجه موفقیتآمیزی دارد. آنها تا آخر عمر در کنار هم زندگی میکنند (ر.ک: خالقی مطلق، 1366: 1/183-261).
5 - ازدواج شاپور با دختر مهرک نوش زاد - (نمودار شمارۀ 16)
شاپور بر سر چاه آب عاشق دختر مهرک نوشزاد میشود و بدون اطلاع پدرش، اردشیر و مادرش (دختر اردوان)، با او ازدواج میکند. اردشیر مخالف این ازدواج است، زیرا مهرک نوشزاد دشمن اوست و او تحمل نمیکند که پسرش با دختر او ازدواج کند و به همین دلیل سعی میکند دختر را از میان بردارد اما موفق نمیشود. این ازدواج نتیجه موفقیتآمیزی دارد. شاپور و دختر مهرک نوشزاد صاحب فرزندی میشوند و اردشیر در نهایت با دیدن نوه خود، از مخالفت دست برمیدارد (ر.ک: خالقی مطلق، 1384: 6/207-210).
با دقت در مباحث فوق و رجوع به نمودارها میتوان موضوع دخالت والدین در ازدواج فرزندان پسر را به شرح زیر جمعبندی نمود:
نمای کلی از میزان دخالت و نقش والدین ازدواج فرزندان پسر
نتیجهگیری
نمودارها
نمودار شمارۀ 1 |
نمودار شمارۀ 2 |
نمودار شمارۀ 3 |
نمودار شمارۀ 4 |
نمودار شمارۀ 5 |
نمودار شمارۀ 6 |
نمودار شمارۀ 7 |
نمودار شمارۀ 8 |
نمودار شمارۀ 9 |
نمودار شمارۀ 10 |
نمودار شمارۀ 11 |
نمودار شمارۀ 12 |
نمودار شمارۀ 13 |
نمودار شمارۀ 14 |
نمودار شمارۀ 15 |
نمودار شمارۀ 16 |