نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسنده
دانشگاه آزاد واحد چالوس
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسنده [English]
The study of Sudabeh’s character according to Marvin Zuckerman’s theory of sensation seeking
*Vajihe Torkamani Barandoozi
Assistant Professor, Islamic Azad University, Chalous Branch, Iran
Date of reception: 97/1/2
Date of acceptance: 97/12/15
Abstract
One of the unique characteristics of shahnameh is that it reflects and portrays masterfully moral and psychological characteristic of man in every period. Considering the enormous potentials it offers for investigation employing different contemporary scientific views and theories, it is the purpose of this article to apply Zuckermna’s theory to Sudabeh’s character. Due to the structure and dynamic theme Sudabeh’s tale has, it lends itself to the psychological analysis the results of which could be served to control the reactions arising from the sensation seeking desires of man today. Sensation seeking is a theory proposed by Marvin Zuckerman, the contemporary psychologist. This theory consists of several fundamental characteristics which determines man’s essence. Looking at Sudabeh’s character through the lens of this theory indicate that every four parameters Zuchkerman proposes are present in her indecent actions and behaviors. She is adventurous, self-centered, challenging in seeking a partner in Hamavaran; she is in pursuit of new sensational experience, avoids monotony, and indulges in reckless behavior prohibited in the court of Iran’s king.
* . torkamani.vajihe@gmail.com
کلیدواژهها [English]
مقدمه
بشر از آغاز، کوشیده است تا حالتهای آشفته هیجانی یا انفعالی را درک نماید و به آن پاسخ های شایسته بدهد. امروزه نیز به عقیدۀ دانشمندان ویژگیهای شخصیتی نظیر برونگرایی، هیجانخواهی، شدّت عاطفه، ادراک کنترل و میل کنترل در ایجاد حالتهای انگیزشی و هیجانی متفاوت، تأثیر دارند؛ با این وجود از همان آغاز روزگار تلاشهای فکری، بشر کوشید تا علل تفاوتهای فردی وحالتهای انگیزشی و هیجانی متفاوت افراد مختلف را حتّا در موقعیتهای یکسان توضیح دهد (ریو، 1381:264).
«امروزه روانشناسان برآنند هیجانها پاسخهای فیزیولوژی درونی هستند که ادراک، یادگیری و عملکرد ما را تحت تأثیر قرار میدهند (موکیلی، دانتزر، 1384: 133). گفتنی است تعریفها دربارۀ هیجانها، متعدد و اغلب متناقض میباشند». لیپر (1970) در زمینۀ تعریف هیجان از تعریف انگیزشی استفاده میکند و معتقد است که هیجانها مانند انگیزهها سبب تحریکشدگی، برپایی، تداوم و کنترل فعّالیت میگردند. همانطورکه ترس یک هیجان است درعینحال انگیزه نیز به شمار میرود، زیرا فرد را به طرف رفتار هدفدار سوق میدهد. به نظر وی هیجانها با ایجاد تغییرات فیزیولوژیکی و رفتارهای سازمانیافته به فرد کمک میکنند تا وی در مواقع لازم به انجام واکنشهای ضروری مبادرت ورزد» (خداپناهی، 1382: 182-181).
طبق نظر ماروین زاکرمن (1978)، ساختار هیجانخواهی به مقدار انگیختگی که دستگاه عصبی مرکزی شخص، مغز و نخاع، از منابع بیرونی تحریک نیاز دارد، مربوط است. بر اساس این نظریه، هیجانخواهی صفتی است که ویژگی آن نیاز به هیجان و تجربههای متنوع و پیچیده و میل اقدام به خطرهای جانی و بدنی به خاطر خود این تجربههاست (Zuckerman، 1999: 501-487 ). جالب است این ویژگی شخصیتی، در کنش و رفتار برخی از شخصیتهای داستانی شاهکارهای ادبی نظیر شاهنامه حکیم فردوسی، به وضوح نمایان است و در نحوۀ نقشآفرینی برخی از شخصیتهای داستانی تأثیرگذار و چشمگیر است. این ویژگی شخصیتی به گونهای استادانه از سوی سرایندۀ توانا به تصویر درآمده است که با دقّت در نحوۀ توصیف شخصیت این گونه افراد در بستر حوادث داستان، به این ویژگی شخصیتی آنها میتوان پی برد و با استفاده از نظریههای روانشناسی، مؤلفههای این تیپ شخصیتی را بررسی کرد.
بر همین اساس با مطالعه شخصیت و رفتار سودابه به عنوان شخصیّت منفی، سعی شده است تا دریابیم که علّت روانشناختی رفتارهای او چیست؟ در این مقاله بر اساس شواهد موجود در شاهنامه و تطبیق ویژگیهای سودابه با نظریۀ هیجانخواهی «زاکرمن» کوشیدهایم به این پرسش پاسخ دهیم.
تاکنون شاهنامه از دیدگاهها و جنبههای مختلف مورد تحقیق و بررسی قرار گرفته است، اما در زمینه روانشناسی با نگاه به نظریه هیجانخواهی زاکرمن پیشینهای ندارد. هر چند پژوهشها درباره داستان سیاوش که به طور طبیعی سودابه نیز بخشی از آنهاست به صورت کتاب و مقاله فراوان است، اما پژوهشهایی که دراین زمینه با نگاه روانشناسانه و یا به صورت مستقل در ارتباط با سودابه انجام شده باشد، محدود به چند مقاله و پایاننامه است، که فقط به داستان و موضوعی خاص پرداختهاند؛ از جمله: «تحلیل روانکاوانۀ رودابه و سودابه، (یگانههای دوسویۀ شاهنامه)»،اشرف خسروی و اسحاق طغیانی (1389)؛ در این مقاله شخصیت رودابه و سودابه به عنوان معشوقههای معروف داستانهای غنایی شاهنامه، به عنوان نماد آنیمای مثبت و منفی، براساس یکی از کهنالگوها مطرح در نظریه فرایند فردیت یونگ؛ مورد بررسی قرار گرفتهاند. در این پژوهش اهمیت و نقش خودآگاه و اراده در ساختن فرد و جامعه بررسی شده است.
«بررسی اختلال شخصیّت ضذّ اجتماعی سودابه در شاهنامۀ فردوسی»، شیرین صمصامی و امین حمامیان (1393)؛ در این پژوهش به بررسی شخصیت ضداجتماعی سودابه و تطبیق خصوصیات او با بیماران دچار اختلال شخصیّت ضداجتماعی پرداخته میشود. «شخصیت مرزی سودابه در شاهنامه فردوسی»، نسرین داودنیا، جلیل تجلیل و ناصر سراجخرمی ( 1392)؛ نگارندگان این مقاله با ذکر مقدمهای پیرامون شخصیت، اختلال شخصیت و ویژگیهای شخصیت مرزی کوشیدهاند آن ویژگیها را با صفات و کردارهای سودابه، به عنوان شخصیت مرزی در داستان، مورد نقد و تحلیل قرار دهد. قدمعلی سرّامی نیز در مقالهای تحت عنوان «تحلیلی نو از داستان سیاوش» کوشیده است داستان سیاوش ودلدادگی سودابه به او را از دریچه نگاه اسطورهای مورد واکاوی و بررسی قرار دهد.
همچنین جلال خالقی مطلق (1381)، در مقالۀ «نظری درباره هویت مادر سیاوش»، به تحلیل و واکاوی چهره حقیقی مادر سیاوش میپردازد و تحت تأثیر انواع ازدواجها در بین ایرانیان باستان از جمله ازدواج با محارم، کوشیده است مادر سیاوش را با سودابه یگانه پندارد.
باید اشاره کرد در مقاله حاضر، روش تحقیق از نوع اسنادی است که از شیوۀ توصیفی - تحلیلی برای بررسی هیجانخواهیهای نمایانشده در رفتار سودابه استفاده گردیده است.
- نظریۀ هیجانخواهی
در آغاز دهۀ 1970، ماروین زاکرمن ( 1928 ) یکی از روانشناسان دانشگاه دلاویر، پژوهشهای وسیعی را دربارۀ جنبۀ محدودی از شخصیت انجام داد که آن را هیجانخواهی نامید. به نظر زاکرمن، هیجانخواهی جستوجوی هیجان و تجربۀ متنوع، تازه، پیچیدهو میل پرداختن به خطرهای بدنی، اجتماعی و مالی بهخاطر خود این تجربههاست (Eysen ck, & : Zuckerman :1978, 83-87). طبق نظر روانشناسان، هیجانخواهی یکی از نیازهای زیستی و اساسی در انسان است و میتواند در تمام مراحل زندگی انسان تأثیر بگذارد.
شایان ذکر است هیجانخواهی «از زمانیکه توسط زاکرمن و همکارانش در سال 1964م، معرّفیشده، علایق و پژوهشهای فراوانی را به وجود آورده است. زاکرمن پیشنهاد میکند که ساختار هیجانخواهی به جای این که ساختاری واحد باشد، مجموعه مؤلفههای به هم پیوسته است» (وفایی و همکاران، 1390: 51 ). اولین نسخۀ مقیاس هیجانخواهی زاکرمن که 30 سال پیش ارائه شد برای پیشبینی پاسخ فرد به محرومیت حسی بود؛ پس از آن، وسیلۀ سنجش شخصیتی برای ارزیابی چهار گرایش کلیدی تصحیح شد که عبارتند از: هیجانزدگی و ماجراجویی، تجربهجویی، بیقیدی و نیاز به رها بودن در فعّالیتهای اجتماعی بازداری شده (بازداریزدایی) و آسیبپذیریدر مقابل خستگی (شولتز، شولتز، 1392 :576 ).
درباره ویژگیهای افراد هیجانخواه باید اشاره کرد، مطابق نظر روانشناسان یکی از ویژگیهای شخصیتی افراد دارای انگیختگی بالا، برونگرایی است. افرادی که در روانشناسی برونگرا مینامیم، میتوانند مهارتهای انسانی قوی داشته باشند و به تبع آن روابط انسانی اثربخش میتواند عملکرد مدیر را بهبود بخشد. درواقع، ویژگی برونگرایی به واسطه ارتباط آن با مهارت روابط انسانی با عملکرد شغلی مرتبط میشود (,Roberts 2004: 525-545).
در بین روانشناسان آیزنک، معتقد است افراد برونگرا، دارای سطح بهینۀ تحریکشدگی بیشتری نسبت به افراد درونگرا هستند. در نظر آیزنک تفاوتهای ژنتیکی فطری باعث میشود که افراد از نظر دستگاه فعّالساز شبکهای صعودی 1)ARAS) با یکدیگر فرق داشته باشند. ARAS ساختار مغزی، مسئول انگیختگی مغزی در پاسخ به تحریک بیرونی است (آیزنک، 1969، به نقل از ریو، 1381: 271). به عبارت دیگر میتوان گفت، برونگرایان برای دستیابی به سطح بهینۀ برپایی به محرکهایی بیرونی شدید، نیاز دارند درحالیکه درونگرایان دارای یک دستگاه فعالساز بسیار قوی بوده کهبا حداقل تحریک، به سطح برپایی میرسند (زاکرمن،1979، به نقل از خداپناهی،1382: 185).
درحالیکه نتایج برخی تحقیقات روانشناسان، رابطه هیجانخواهی تکانشی با رفتارهای ضداجتماعی و اختلال شخصیت مرزی را تأیید کردهاند (کواس، گارسیا،2007؛ به نقل از علیلو و همکاران، 1392: 69). چندین مطالعه نیز عدم ارتباط هیجانخواهی تکانشی با اختلال شخصیت مرزی را نشان داده است (اگان و همکاران، 2001؛ به نقل از همان).
باید اشاره کرد، علیرغم وجود رابطه بین هیجانخواهی و رفتار ضداجتماعی، هیجانخواهی همواره منجر به رفتاری ضداجتماعی نمیشود، هیجانخواهی را میتوان در افرادی که ضداجتماعی نیستند مانند ورزشکاران یا دارندگان مشاغل خطرناک مشاهده کرد.
این فرض نیز وجود دارد که متغیرهای اجتماعی مانند: موقعیت اقتصادی و اجتماعی و علل ژنیتکی و زیستشناختی بر میزان هیجانخواهی تأثیر دارند. بنابراین میزان برانگیختگی افراد تحت تأثیر عوامل مختلف، متفاوت خواهد بود (موکیلی، دانتز، 1384: 230). به عبارت دیگر شکل اصلی هر هیجان در افراد مختلف یکسان است؛ اما در جوامع مختلف تحت تأثیر شرایط فرهنگی خاص آن جامعه، شکل بروز هیجان متفاوت است. برخی افراد تحت تأثیر شرایط، هیجانخواهی خود را به طرق ضداجتماعی ابراز میکنند.
بحثوبررسی
شخصیّت، بازیگرداستاناست ودراثرروایتییانمایشی، فردیاست کهکیفیّتروانیواخلاقیاو، در عمل او و آنچه میگوید و میکند، وجود داشته است (میرصادقی، 1367: 299). ویژگیهای شخصیّت در یک فرد، هم میتواند منحصربهفرد باشد و هم وجوه مشترکی بین افراد داشته باشد. منحصربهفرد بودن یعنی هر فردی الگوهای شخصیّتی متفاوتی دارد (راس، 1378: 16).
تحقیقات مربوط به شخصیت به ایجاد شماری از نظریهها میانجامد که توضیح میدهند چرا و چگونه ویژگیهای شخصیتی خاصی ایجاد میشوند؛ نظریهپردازان شخصیت، یک تعریف واحد از شخصیت ارائه نداده اند؛ تعاریف از دیدگاه هر مکتب و گروهی به نظریه یا تئوری خاص آن بستگی دارد. برخی در تعریف آن گفتهاند: «شخصیت عبارت است از مجموعهای سازمانیافته و واحدی متشکّل از خصوصیات نسبتاً ثابت و پایدار که یک فرد را از افراد دیگر متمایز میسازد» (شاملو، 1382: 17 -16). در تعریف دیگری آمده است: «شخصیت عبارت است از الگوی نسبتاً پایدار صفات، گرایشها، یا ویژگیهایی که تا اندازهای به رفتار افراد دوام میبخشد» (فیست و فیست، 1394: 12).
در بین شخصیتهای متعدد شاهنامه، سودابه یکی از شخصیتهای مطرح زن شاهنامه است که شخصیّتی کاملاً پویا و فعّال دارد. قدرت عمل، جسارت، میل به انتخاب جاهطلبانه و برخوردارى از روحیّۀ هیجانخواهی از مهمّترین ویژگىهاى سودابه است. این زن از آنجا که به ظاهر در ماجرای مرگ تراژیک سیاوش، شاهزادۀ ایرانی و چهرۀ پاک و مظلومِ بخش پهلوانی شاهنامه، نقش اصلی دارد، در تقابل با زنانی چون رودابه، کتایون، و فرنگیس قرار میگیرد. از همین روی، سودابه از سوی بسیاری از محققان شاهنامه، شخصیتی بزهکار و بدکار، نیرنگباز و نابکار و نیز نماد اسطورۀ جه یا جهیکا، دیو زن اسطورههای ایرانی، تجسّم عشقی جنسی و شهوتآلود توصیف شده است (اسلامی ندوشن، 1370: 93؛ خسروی و طغیانی، 1389: 30 - 29). نکته قابل تأمل در بارۀ تحلیل شخصیت سودابه آن است که جنبه منفی شخصیت سودابه که برای تسلیم کردن سیاوش در برابر خود و کامجویی از او تلاش میکند، مورد توجّه قرار گرفته است و غالباً چهرۀ مثبت این زن کمرنگ باقی مانده است؛ زنی که «به خاطر همسرش چشم از وطن و پدر شسته، حتا اسارت و زندان را به جان میخرد تا در کنار شوی خود باشد» (حائری، 1383: 199). بیشتر محققان شخصیت سودابه را بدون دقّت در ویژگیهای شخصیتی وی، فقط براساس روساخت داستان و تحت تأثیر جاذبه شخصیت مقابلش، یعنی سیاوش، او را آماج طعنه و تهمت قرار دادهاند و سودابه را مقصر اصلی مرگ دلخراش این شاهزادۀ جوان در خاک دشمن، قلمداد کردهاند. در این بین تنها در تعداد اندکی از تحقیقات سعی شده است داستان سیاوش با رویکرد روان شناسانه مورد بررسی قرار گیرد (صفری و همکاران، 1392: 107 - 75).
گفتنی است سودابه، دختر پادشاه هاماوران است هاماوران به زعم محققان همان سرزمین یمن است که توسط کیکاووس مورد تهاجم و حمله قرار میگیرد و پادشاهیش بعد از شکست از سپاه کیکاووس، محکوم به پرداخت باژ میگردد و دخترش نیز به ظاهر بهخاطر شفیتگی کیکاووس به وی از راه گوش و در اصل بهعنوان باژ از شاه یمن ستانده میشود (سرّامی، 1378: 515). سودابه به درخواست کیکاووس و به انتخاب خود، علیرغم مخالفت پدر، به همسری کیکاووس درمیآید. وی طی حوادثی بعد از اثبات وفاداری و همراهی با کیکاووس در زندان پدر، به کاخ شاهی کاوس در کشورایران قدم میگذارد و تا پایان حیات خود، در ایران میماند و سلسلهجنبان حوادثی میگردد که فرجامش با مرگ خود وی پیوند میخورد.
جالب است که در برخی کتابهای تاریخی، مانند تاریخ بلعمی ابوعلی بلعمی و نیز در فارسنامه ابنبلخی و تجاربالامم ابنمسکویه، نامی ازسودابه به عنوان دختر شاه هاماوران نیست، در این آثار دختر افراسیاب تورانی، به عنوان همسر کاووس معرفی شده است که توسط وی به دربار ایران آورده میشود(علامی و شکیبی ممتاز، 1386: 189-112). در برخی آثار دیگر نظیر کتاب اخبار ایران از ابناثیر، که موارد اختلاف آن با روایت شاهنامه نسبت به سایر آثار تاریخی بیشتر است، نامی از سودابه برده نمیشود، بلکه به صورت پوشیده از او بهعنوان زن کیکاوس که دختر افراسیاب است، یاد شده است (همان: 119). درواقع، این نحوۀ بازتاب نام و نسب سودابه، برخاسته از حس بد و ناخوشایند ایرانیان نسبتبه بزرگترین دشمن سرزمینشان، افراسیاب تورانی است.
در مورد ریشۀ کلمه سودابه، مهرداد بهار برآن است که سودابه با الهههای باروری، آب، برکتبخشی و پیروزگری در بینالنهرین پیوند دارد. وی سودابه را از ریشۀ سو sav دانسته، ریخت ایرانی باستان این نام را «سوتاآپکا» حدس زده است (بهار، 1375: 2، 447-446 ).
کزازی، سودابه را واژهای با ریشۀ پهلوی، میانگارد و معتقد است سودابه در پهلوی سُوتاپَگ بوده است. به نظر وی میتوان این نام را ساخته از دو پارۀ سود + آوه دانست. طبق نظر او «آوه یا آبه یا آب که در نامهایی چون «سودابه» و«رودابه» و «مهراب» به کار رفته است، برآمده از ستاک اوستایی «هپ» میتواند بود که همتای سانسکریت آن «سپ» است و معنی آن ارج نهادن؛ غم چیزی را خوردن ؛از چیزی نگاهداری کردن» (کزازی، 1384: 2/ 498). گفتنی است در شاهنامه چاپ خالقی مطلق نیز، این اسم به شکل سوداوه قید شده است. به نظر میرسد دور از ذهن نخواهد بود اگر با توجّه به چنین ریشهای برای این واژه، سوداوه را به معنی کسی است که به فکر سود و منفعت خویش است، در نظر بگیریم. در این صورت چنین برداشتی از معنی نام سوداوه، با چهرۀ حقیقی او در شاهنامه و تلقی برخی از محققان درباره این شخصیت همسو و هماهنگ خواهد بود.
برخی نیز این احتمال را دادهاند که سوداوه در اصل «سیاوه» (سیابه) یعنی دارای آب و رنگ سیاه بوده باشد» (علامی و شکیبی ممتاز، 1386: 122). به نظر میرسد در نظر گرفتن چنین معنایی برای سودابه، سطحی و به اعتبار اقلیم زیستی وی باشد. شایان ذکر است در برخی کتابهای تاریخی مانند تاریخ ثعالبی، مروج الذهب مسعودی، کتاب آفرینش و تاریخ مطهربن طاهر مقدسی، نام سودابه، دختر شاه یمن، ریخت فارسیِ سُعدی عربی، دانسته شده است. (همان). درواقع، باید گفت تازیان سودابه را به خاطر زیبایی ظاهری او، شعرای یمانی نامیده بودند.
در این بخش ویژگیهای شخصیتی سودابه را با توجّه به مؤلفههای شناسی هیجانخواهی زاکرمن، مورد تحلیل قرار دهیم.
1 – ماجراجویی
سودابه، همانطورکه از سیر داستان مشخص است رقمزننده و به وجود آورنده اتّفاقاتی میگردد که خود نمونهای از هیجانخواهی و ماجراجویی اوست. کارها و رفتارهای ماجراجویانه سودابه هم در زمان اقامت وی در کشور و زادگاهش هاماوران و هم پس از ازدواج با کاووس در کاخ شاهی ایرانیان از او سر میزند، از سر ماجراجویی است. از جمله رفتارهای ماجراجویانه سودابه در شاهنامه فرزانۀ توس، به موارد زیر میتوان اشاره کرد:
1-1- تصمیم غافلگیرانه و انتخاب جاهطلبانه
نخستین جرقههای هیجانطلبی و ماجراجویی سودابه در اولین حضور وی، در شخصیتش نمایان میشود؛ به این گونه که در نخستین قدم او با قبول پیشنهاد درخواست ازدواج کیکاووس با وی، این خصوصیت درونی خود را آشکار میسازد. گفتنی است کاووس با شنیدن توصیف طنّازی و زیباییهای سودابه از گویندهای ناشناس، به او دل میبازد و سودابه با آن که پدرش، شاه هاماوران، سخت به وی دلبسته است و به هیچ روی با پیوند او با شاه ایران خرسند نیست، کاووس را به همسری برمیگزیند و چنان در تصمیم خود پافشاری میکند که پادشاه بیمناک از نابودی تاج و تخت شاهی به ناچار در برابر انتخاب یگانه دخترش، تسلیم میشود. این اقدام سودابه را میتوان برخاسته از هیجانخواهی و حادثهجویی و میل به تجربۀ ماجراهای تازه دانست، چراکه افراد دارای هیجانخواهی زیاد تمایل به انجام رفتارها و کارهایی دارند «که شامل عناصری از سرعت، خطر، تازگی و گریز است » (شولتز، 1381: 572).
دقّت در داستان ازدواج سودابه با کیکاووس نشان میدهد، معیار سودابه و کیکاووس برای انتخاب، عشق نیست. سودابه، کاووس را شاه جهان مینامد و از سر هیجانطلبی و حادثهجویی او را برای ازدواج برمیگزیند. در واقع، انتخاب هر دوتن نه از سر علاقه و عشق، بلکه همراه با حسابگری است. کیکاووس با جاهطلبی و برای به دست آوردن غنیمتی متفاوتتر از آنچه در کشور یمن به چنگ آورده است، سودابه را از پدرش میخواهد و به تعبیر سرّامی «کاووس به سائقۀ میل جنسی با سودابه، دختر پادشاهی ازدواج میکند که با او دشمن است و از میان بردن او را میبسیجد» (سرّامی، 1378: 738 ). سودابه نیز با ارزیابی موقعیت و برای ماجراجویی، که ناشی از هیجانات درونی اوست؛ دست به انتخاب میزند و کاووس را برای ازدواج بر میگزیند.
1-2- خودمحوری و خودرایی
با مطرح شدن ازدواج سودابه با کاووس، شاه هاماوران بر دو راهی انتخابی سخت و دشوار قرار گرفته است که با سرنوشت و امنیت سرزمینش گره خورده است. وی با وجود خشم و نفرت قلبی برآن است این موضوع را با مسالمت پایان دهد و بیآنکه خشم کاووس را برانگیزد با تمسّک قرار دادن پاسخ سودابه مبنی برعدم رضایتش برای ازدواج با کاووس، نقشه او را نقش برآب کند؛ بنابراین، در ظاهر برای نشان دادن حسن نیّت خود به کاووس و همراهانش، در باطن با خشم و نفرتی سرشار از این همه زیادهخواهی کاووس، بهناچار موضوع را با سودابه در میان مینهد:
غمی گشت و سودابه را پیش خواند |
ز کاووس با او سخنها براند |
به طور طبیعی شاه هاماوران منتظر واکنش تند و جانبدارانه سودابه نسبتبه این درخواست کاووس است، اما سودابه هیجانخواه است، با قرار گرفتن در این موقعیت، نخستین جرقههای هیجانخواهی خود را آشکار میکند و به سرعت رضایت خود را با این وصلت اعلام میکند و شاه هاماوران، دراوج ناباوری با رضایت دختر خود، مواجه میشود:
بدو گفت سودابه گر چاره نیست |
از او بهتر امروز غمخواره نیست |
سودابه برخلاف پدر، حمله کاووس به هاماوران را نتیجۀ قدرت و عظمت پادشاهی کاووس تلّقی میکند. کاووس، از منظر سودابه نه مهاجم است نه دشمن؛ بلکه شهریاری نامآور است که برای وسعت دادن سرزمینهای پادشاهی خود، ناگزیراز حمله به کشورهای مجاور است:
کسی کو بود شهریار جهان |
بر و بوم خواهد همی از مهان |
سودابه بیآنکه کینهای به کاووس بورزد، ازدواج با وی را دستاویزی برای رسیدن به خواستههای فردی خود قرار میدهد. او جسورانه رودرروی پدر میایستد و به مخالفت با او میپردازد. سودابه در پی دستیابی به زندگی تازه و ازدواجی غیر عادی است. او یک انیرانی است و کاملاً آگاه است که به طور طبیعی همسر غیرایرانی شاه ایران، به هیچ روی مورد اقبال و پسند ایرانیان واقع نخواهد شد. سودابه با اینکه میداند که او نخواهد توانست جایگاه واقعی شهبانوی ایران را به دست آورد، ولی ازآنجا که دارای شخصیتی هیجانطلب است، تن به چنین ازدواجی میدهد. ازدواج با شاه ایران تا حدی برای سودابه جذّاب و حادثهساز است که به هیچ روی ذلّت و خواری پدر و شکست او برایش درخور اعتنا و اهمیّت نیست. گویی در این ماجرا او برای دست آوردن فرصتی مناسب برای حادثهجویی به انتظار نشسته است و حال که این فرصت دست داده، از پای نمینشیند و میکوشد تا مطابق میل و خواستۀ خود رفتار نماید. تجربههای تازه و سفر به سرزمینهای نادیده، مورد علاقه و پسند سودابه است؛ پس با وجود مخالفت طبیعی پدر این پیشنهاد کاووس را میپذیرد.
1-3- تأثیرپذیری از مؤلفه ارثی
باید اشاره کرد که تأثیر مؤلفه ارثی در ماجراجویی، چشمگیر و غیرقابل انکار است. نتیجه تحقیق برخی محققان نظیر آیزنک، نشان میدهد مؤلفه ارثی در هیجانخواهی نیرومند است (آیزنک، 1983، به نقل ازشولتز، شولتز، 1392: 584 ). محققان معتقدند اگرچه زاکرمن بر تأثیر مؤلفه ارثی در هیجانخواهی تأکید داشت، اما درعینحال هیجانخواهی «تحت تأثیر عوامل موقعیتی یا محیطی نیز قرار دارد» (شولتز، 1381: 578).
پدر سودابه حتا بعد از وصلت با کاووس و دادن دختر به وی، آرام نمیگیرد. او از آنجا که از شکست و ناگزیری برای دادن باج به شاه ایران عصبانی و ناراحت است، با ماجراجویی در پی آن است تا معادله پیروزی و شکست در جنگ را برهم زند و خود پیروز جنگ گردد. او به ظاهر دختر خود، سودابه، را به دشمن حکومت و تاج و تختش تسلیم میکند، ولی در باطن از قبول شکست و ننگ باجگزاری و دادن دختر؛ خشمگین و ناراضی است. پس بعد از دادن سودابه به کاوس با طرح نقشهای میکوشد کاووس و همراهانش را با نقشهای حساب شده به دام انداخته و سودابه را دوباره به نزد خود باز آورد. شاه هاماوران در پی این ماجراجویی خطرناک، میخواهد هم آب رفته را به جوی بازگرداند و هم یگانه دخترش را از چنگ دشمن تاج و تختش رهایی دهد. دقّت در این واکنش پدر سودابه، نشان میدهد که به درستی مؤلفه ارثی در بروز صفت هیجانخواهی از سوی سودابه بسیار نیرومند است.
شاه هاماوران در پی چنین نقشهای کیکاووس و همراهانش را به جشنی با شکوه در شهری به نام «شاهه» فرامیخواند و در اثنای جشن در یک فرصت مناسب، کاووس و سایر پهلوانان ایرانی را دستگیر و به بند میکشد. این در حالی است که سودابه با چنین واکنشهایی آشناست و کاملاً خصوصیات پادشاه را میشناسد و قادر است فرجام و علّت کنشهای او را پیشبینی نماید
بدانست سودابه رای پدر |
که با سور پرخاش دارد به سر |
سودابه با آگاهی از چنین سوءقصدی از طرف پدر خود، کاووس را از رفتن به شهر شاهه و شرکت در این جشن باز میدارد:
به کاووس کی گفت: این رای نیست! |
تو را خود به هاماوران جای نیست! |
نبایــد کــه بـا ســورجنــگ آورد |
تو را بـیبهـــانه به چنــگ آورد |
البتّه کوشش سودابه برای جلوگیری از رفتن کاووس و پهلوانان همراه وی برای شرکت در جشن نتیجه نمیدهد . به این ترتیب ایرانیان در دام شاه هاماوران گرفتار میآیند. درواقع، کاووس، فریب زور و برتری خود و دلاوران و گردان همراهش را میخورد و در دام شاه هاماوران گرفتار میشود.
شاه هاماوران بعد از به دام انداختن کاووس، با استفاده از فرصت پیشآمده، پوشیده رویانی را درهیأت فرستادگان شاه به نزد سودابه روانه میکند و به آنان دستور میدهد تا او را در نهایت عظمت و احترام به کاخ باز گردانند.
1-4- خطرپذیری
سودابه با زیرکی و هوشمندی خاص میداند که کار ازدواج او با کیکاووس تا رسیدن به کاخ پادشاهی در ایران ناتمام و دستخوش اتّفاقات ناخوشایند است. او با خلقیات شاه یمن آشناست و رفتارهای تلافیجویانه را از وی میبسیجد. سودابه به درستی، فراخواندن کاوس و همراهانش به شهر شاهه را، دامی برای اسیر ساختن ایرانیان و وسیلهای برای عملی کردن نقشه باز پس گرفتن خود و نیز معامله با رستم و دیگر یلان و گردان ایرانی برای نجات کشورش از باژخواهی شاه ایران میداند (همان:1/ 240).
اگرچه کوشش سودابه برای جلوگیری از رفتن کاوس به جشن شاهه نتیجه نمیدهد و کاووس با خیرهسری به همراه پهلوانان ایرانی در دام شاه یمن گرفتار میشود، اما سودابه مانند پدرش ماجراجو و خطرپذیر است، پس به آسانی رام خواسته پدر نمیشود و درصدد تجربه جدید و پرخطر دیگری بر میآید. این اقدام سودابه در یک نگاه ساده و شتابزده ممکن است وفاداری یک زن به شویش تلقی گردد، ولی با دقّت در رفتارهایی که از او سر میزند، میتواند نشانه دیگری از شخصیت هیجانخواه او باشد، که نه در بند مصالح سرزمینش است و نه به مهر پدری وقعی مینهد و نه هنجارهای اخلاقی را رعایت میکند.
درواقع، شویدوستی سودابه و مخاطرهجویی وی در آغاز پیوند با کاوس نه بهخاطر باکرگی و بیتجربگی وی است که از سوی برخی محققان اشاره شده است (یوسفی، 1349 :6)، بلکه نمایانگر میل وی به حادثهجویی و ویژگی هیجانطلبی اوست که او را برمیانگیزد تا در مقابل پدر ایستادگی کند و تاوان آن را نیز بپردازد.
در اینجا باید اشاره کنیم که هیجانخواهی با سن افراد ارتباط دارد و میزان هیجانخواهی در افراد نوجوان و جوان بالاتر است (شولتز، شولتز، 1392: 578 – 577). سودابه که در آستانۀ سن جوانی و اوج هیجانخواهی است میل به دنبال کردن ماجراهای تازه در او شدید است. این بار نیز از سر تجربهجویی و ماجراجویی برآن است تا زندان را نیز با وجود سختیها و مرارتهایش تجربه کند.
این ویژگی مخصوص افراد هیجانخواه است که تمایل دارند ماجراهای تازه را بیازمایند افراد ماجراجو و هیجانگرا از فعالیتها یا ورزشهایی که تجارب و هیجانات غیرعادی دارند، لذّت شدیدی میبرند (همان:577). سودابه باز رودرروی پدر و پادشاه سرزمینش قرار میگیرد و به اصرار از او میخواهد تا وی را به نزد شویش روانه کند تا در زندان همراه وغمخوار باشد تا روزی که شرایط سفر به ایران و دیدن سرزمینی جدید برایش فراهم گردد.
شاه هاماوران در برابر حریفی سرسخت و همآوردی همسنگ خود قرار گرفته است، پس این بار نیز رام تصمیم سودابه میشود و او را به نزد کاووس و همراهانش در زندان روانه میکند:
به حصنش فرستادنزدیک شوی |
جگر خسته ازغم، به خون شسته روی |
نشستش بـه یک خانه باشهریار |
پرستنــده او بُــد، هـم اوغمگســـار |
میتوان برآن بود که این تصمیم شاه هاماوران نه بهخاطر حفظ جان سودابه، بلکه از روی مصلحتاندیشی صورت گرفته است. او بهسبب واهمه و هراسی که از یلان و گردان ایرانی، بهویژه رستم دارد، از ریختن خون سودابه و نیز کاووس و همراهان وی چشمپوشی میکند و سودابه را به نزد کاووس میفرستد تا طرحی تازه برای از پای درآوردن کاووس بریزد.
با توجّه به این بخش از داستان، در نمودار زیر به سه راهی انتخابی سودابه برای تنظیم انگیختگی خود اشاره میشود:
تجربه تحریک حسی دریافت پیشنهاد ازدواج
خطپایه انگیختگی فعالیت رفتاری/ ازدواج با دشمن و سطح بهینه انگیختگی
جانب داری از او
پاسخهای هیجانی/ رفتن داوطلبانه به زندان
2- حساسیت نسبتبه یکنواختی و دوری از ملالپذیری
افراد هیجانخواه از تکرار تجربیات تکراری و انجام کارهای عادی بیزارند. «وقتی که اوضاع تغییر نمیکند، آدم حساس به یکنواختی بیقرار و بیتحمّل میشود» (زاکرمن، 1978: به نقل از ریو، 1381: 276). به طورکلّی میتوان گفت افراد هیجانخواه از تکرار تجارب قابل پیشبینی و افراد کلیشهای و روزمرگیها، به آسانی خسته میشوند.
انگیختگی پایین بهخاطر زندگی یکنواخت و ملالآور در قصر کیکاووس، سبب نمایان شدن رفتارهای ضداجتماعی از سوی سودابه میشود؛ جستوجوی هیجان بالا و ملال گریزی او را به برقراری یک رابطۀ ممنوع برمیانگیزد. این نوع هیجانخواهی سودابه را میتوان «هیجانخواهی غیراجتماعی تکانشی» دانست (شولتز، شولتز، 1392: 579).
سودابه مدّتی بعد از ازدواج پرماجرای خود با کاووس، سطح تحریک مورد نیاز را در دربار کاووس به دست نمیآورد. در واقع، او ناگزیر است تا در شبستان شاهی، زندگی بدون هیجان و یکنواختی را، که با ویژگیهای شخصیتی او سازگار نیست، تجربه کند. آشکار است زرقوبرق کاخ پادشاهی و حتّا فرزندآوری، هیچ یک نمیتواند هیجانی را که سودابه در پی آن است، برایش به ارمغان آورد، ازهمینرو، خود در پی ایجاد تحرّک و هیجان بیشتر برمیآید. طبیعی است که او از هر چیز و هر کس که بر سر راهش قرار گیرد، استفاده خواهد کرد تا به سود خود و برای کاستن رنج ملالت زندگی کسالت بارش بهره گیرد.
گفتنی است طبق نظر زاکرمن افراد داری هیجانخواهی بالا، از لحاظ برونگرایی خودمحور هستند و اطرافیان را فقط به صورت منبع تحریک در نظر میگیرند و انواع خطرها را بهخاطر خود این تجربهها انجام میدهند (Zuckerman، 1999: 487-501). سودابه با یک نظر به محض دیدن سیاوش که بهخاطر «پریزادگی، از زیبایی آرمانی و دلربایی خاصی برخوردار است» (فاضلی و کنعانی، 1389: 94). دل به او میبازد و فصلی نو در زندگی خود باز میکند:
چو سـودابه روی سیـاوش بدیـد |
پراندیشه گشت و دلش بردمید |
چنان شد که گفتی طراز نخ ست |
وُگـر پیش آتش نهاده یخ ست |
3- تجربهجویی
از دیگر ویژگیهای افراد هیجانخواه تجربهجویی است. تجربهجویی «میل به دنبال کردن تجربهها از طریق ذهن و حواس است. نقاشی، موسیقی برخی انواع مواد مخدر، دنبال کردن تجربه از طریق حواس را میرسانند، در حالیکه سبک زندگی خودانگیخته و ناهمرنگ با جماعت بهویژه با جماعت غیرعادی، تجربهجویی از طریق ذهن را نشان میدهد» (ریو، 1381: 276 - 275).
سودابه به هنگام ملاقات با سیاوش هنوز جوان است و رعنا و به شدّت خواهان زندگی پرهیجان، او به هر شیوه بر آن است تا هیجان را وارد زندگی خود کند؛ به همین خاطر در عنفوان جوانی با شاه ایران که دشمن پدر و مردم سرزمیش و به طور طبیعی به لحاظ سن و سال از او خیلی بزرگتر است، ازدواج میکند. او به سرزمین ایران که برایش کاملاً ناشناخته است، سفر میکند و پس از مدّتی زندگی در قصر شاه از زندگی یکنواخت قصر شاهی دلزده میشود و درصدد ایجاد تنوّع برمیآید و با شاهزاده جوان ایران نرد عشق میبازد و بر آن است تا با وارد شدن به رابطهای ممنوع با او، تجربهای تازه در روابط جنسی کسب کند. او برای ارضای حس تجربهجویی قدم در مسیری خوفناک و بدفرجام مینهد. این اقدام سودابه را از نگاه اسطورهای میتوان به تعبیر سرکاراتی «بهعنوان جلوهای از «پری» که تجسّم ایزدینۀ یکی از خویشکاریهای «مام ایزد» بزرگ باروری است، در نظر گرفت» (سرکاراتی، 1385: 23).
تجربهجویی سودابه او را برآن میدارد تا زیرکانه علیرغم میل باطنی سیاوش سه بار پای او را به شبستان شاهی باز کند و در ظاهر به نمایش دادن دختران و زیبارویان برای انتخاب همسر برای سیاوش و در اصل برای ارضای میل باطنی خود به دلبری از سیاوش بپردازد. گفتنی است برخی از شاهنامهپژوهان، با در نظر گرفتن نوعی پیوند در بین ایرانیان باستان به نام ختوت (خوئیته وداثه) که همان ازدواج با محارم بوده است و گویا برای حفظ خون و ثروت و منصب صورت انجام میگرفته؛ سودابه را همان مادر واقعی سیاوش تلقی کردهاند (خالقی مطلق، 1381: 327 - 323). بر این اساس، بیتهای مربوط به آغاز داستان سیاوش مبنی بر ظهور ناگهانی مادر سیاوش به شکل دخترکی گریخته از خشم پدری از نسل گرسیوز (تورانیان) و گرفتاری در چنگال پهلوانان ایرانی (گودرز توس و گیو) در بیشهای نزدیک مرز توران و درگیری آنان بر سر تصاحب وی و دست آخر به زنی کیکاووس درآمدن وی الحاقی دانسته شده است (همان). البتّه دور از ذهن نخواهد بود اگر برآن باشیم سودابه نه مادر سیاوش که دختر شاه هاماوران و همسر انیرانی کاووس است که با دستان و جادوگری آشنااست، او کسی است که در همان برخورد نخستین، زیبایی دیگرگونه و فرازمینی زیبایی سیاوش را در مییابد و شگفتزده از این همه زیبایی بارها به هنگام گفتوگو با سیاوش ضمن آشکار کردن میل و علاقۀ خود به او، از وی دربارۀ نژادش میپرسد. درواقع، سودابۀ جادوگر، به غیرعادی بودن زیبایی و نژاد سیاوش و نسبت داشتن وی با پریان پی میبرد.
3-1- جستوجوی تجربهای تازه
طبق نظر روانشناسان بین ویژگی هیجانخواهی بالا و خودمختاری همبستگی وجود دارد. افراد دارای هیجانخواهی بالا «هیجانات خود را بیپرده ابراز میکنند، درارتباط برقرار کردن با دیگران جسور هستند، ناهمرنگ با جماعت بوده و مخاطرهجو هستند. آنها مستقل از آداب و رسوم اجتماعی و نیازها و نگرشهای دیگران عمل میکنند. آنها که عمدتاً تحت تأثیر نیازهای خودشان قرار دارند، زندگی خود را برای به حداکثر رساندن فرصتهای کامروایی ترتیب میدهند» (شولتز، شولتز، 1392: 582).
آشکار است که زندگی یکنواخت و بیهیجان، برای سودابه هیجانطلب در کنار شاه پا به سن گذاشته و مسنتر از خود باعث ملالت اوست. ازهمینرو، به محض ورود سیاوش به دربار، سودابه که گویی خود این فرصت را میبسیجد با یافتن سیاوشی که چون پریان زیباست، بر آن میشود هیجانی نو و حلاوتی تازه به زندگانی یکنواخت و ملالانگیز خود ببخشد، بهویژه که سیاوش «دلربایی و عشقانگیزی را در اصل از پری ـ مادر خویش ـ به وراثت گرفته است» (آیدنلو، 1384: 43). جالب است که سودابه زیرکانه برای توجیه این رفتار خود در نزد سیاوش پیری کاووس و نامعلوم بودن سرنوشت و فرجام کار خود را بعد از مرگ او، بیان میکند:
چو بیرون شود زین جهان شهریار |
تو خواهی بدن زو مرا یادگار |
نمانی که آید به من بــر گـزند |
بداری مرا همچنین ارجمند |
درواقع، انگیختگی پایین در قصر کیکاووس و آمدن ناگهانی سیاوش به دربار و دیدار با سودابه، سودابه را که در جستوجوی هیجانی تازه است، به اظهار تمایلات غیراخلاقی سوق میدهد. او تحت تأثیر نیازهای درونی خود و موقعیت خود در دربار، بیپروا و جسارتآمیز به سیاوش اظهار عشق و علاقه میکند. بهعبارت دیگر سودابۀ هیجانطلب در جستوجوی تجربۀ حسی تازه، هنگامیکه رستم پس از هفت سال تربیت سیاوش در سیستان او را به درگاه کاووس بازآورد، «در نگاه اول شیفته شد چون در جهان خوبرویتر از سیاوش نبود، او مظهر کمال جسم بود» (مسکوب، 1386: 11). درواقع، زیبایی خارقالعادۀ این شاهزادۀ جوان در اولین برخورد او با سودابه، به وسیلۀ سودابه جذب میشود.
3-1-1- تلاش برای برقراری رابطه گناهآلود
پژوهش روانشناسان نشان میدهد که افراد هیجانخواه، تمایل به تصمیمگیری در لحظۀ آخر دارند، تنها تعهدهای کوتاه مدّت را میپذیرند، از اینکه بهخاطر چیزهای جالبتر به تعهد خود عمل نکنند، احساس گناه نمیکنند؛ قبل از انجام عمل عواقب آن را مورد ملاحظۀ دقیق قرار نمیدهند (شولتز، شولتز، 1392: 580). این افراد نیاز بیشتری برای تحریک و تجربههای متنوع دارند (شولتز، 1381: 576). سودابه این بار برای ارضای هیجانخواهی بالای خود، وارد مسیری خطرناک میشود که درصورت برملا شدن کارش، مجازات مرگ در انتظار اوست. او که از یکنواختی و ملالانگیزی زندگانی خود آشفته و ناآرام است، میکوشد با سیاوش زیبارخ دلربا، رابطۀ گناهآلود و ممنوع برقرار کند و به این طریق هیجانی تازه به زندگی خود وارد نماید. البتّه وی این کار را با محتالی و فریبکاری انجام میدهد.
سودابه ابتدا پنهانی سیاوش را به شبستان فرامیخواند و شخصی را به نزد او روانه میکند تا او را به نزد او برد، اما سیاوش که گویی از پیش همه چیز را میداند و از خواسته و نیّت پلید سودابه آگاه است (همان: 1/ 31؛ 312). دعوت سودابه را نمیپذیرد. پس او به ناچار دست به ترفندی دیگر میزند و با نفوذ در کاووس از قدرت او برای نزدیک شدن به سیاوش استفاده میکند. این بار سودابه با تفکری ابتکاری به بهانه انتخاب همسر برای سیاوش با میانجیگری کاوس، او را به شرکت در مهمانیهای زنانه کاخ شاهی وادار میکند.
درواقع، سودابه با ترتیب دادن میهمانیهای هیجانانگیز برای شاهزادۀ جوان و آوردن وی به خلوتگاه خود، آزادانه از سیاوش دلبری میکند و شور و هیجان زیادی به زندگی خود میبخشد:
بر او بر ز پیروزه کرده نـگار |
بــه دیبــا بیــاراسته شــاهوار |
برآن تخت سودابۀ ماهروی |
به سان بهشتی پر از رنگ و بوی |
سودابه با ترتیب دادن چنین مهمانیهایی به ظاهر مادرانه، تمام سعی خود را به کار میگیرد تا زیباییهای خود را به رخ او بکشد. پس شبستان شاهی را چون بهشتی میآراید و خود چونان حوری بهشتی در میان خوب رویان تاج بر سر مینهد و بر تختی زرّین و نگارین مینشیند و با دیدن سیاوش به پیشباز او میرود و به بهانۀ مهر مادرانه او را تنگ در آغوش میکشد و بر سر و روی سیاوش بوسه میزند (همان: 1/ 310). سودابه با محتالی میتواند کاووس را مجاب کند که میخواهد برای سیاوش مادری کند و یکی از دختران او یا سایر بستگان شاهی را به کابین سیاوش درآورد:
فرستش به سوی شبستان خویش |
برِ خواهران و فغستان خویش |
البتّه در این فریبکاری و دروغگویی تا آنجا موفّق میشود که کیکاووس او را مادر سیاوش مینامد.
4- بازداریزدایی
منظور از بازداریزدایی، نیاز به رها بودن در فعّالیتهای اجتماعی بازداری نشده است (شولتز، شولتز، 1392: 576). از خصوصیات افراد هیجانخواه، دادن پاسخهای فیزیولوژیکی شدیدتر و بیشتر نسبت به محرکهای جدید، در مقایسه با افراد دارای هیجانخواهی کم است (شولتز، 1381: 578-577). این افراد «در خصوص رفتار جنسی خویش و دیگران آسانگیری یا بی بندوباری بیشتری بروز میدهند» (همان: 577).
سودابه در آغاز سن جوانی، هنگامیکه در نزد پدر در هاماوران است با قبول پیشنهاد کیکاووس برای ازدواج با او علیرغم مخالفت پدرش غیرقابل پیشبینی بودن کارهای خود را نمایان میسازد و خواهان لذّت بردن از تجربههای تازه است. او بعد از ازدواج با کیکاووس در تلاش برای برقراری ارتباط غیراخلاقی با ناپسری خود، سیاوش، دیگربار غیرقابل پیشبینی بودن رفتارهای خود را به نمایش میگذارد. سودابه این بار با روشی نو و خلاّقانه درصدد ایجاد هیجان در زندگی خود است. اوخود را در نقاب مادری دلسوز نمایان میسازد تا از قدرت کاوس برای رام کردن سیاوش و نفوذ در وی استفاده نماید.
4-1- نمایش صحنههای مهیج و آشکار کردن جاذبههای زنانه
سودابه در پی برآوردن خواسته و تمنّای دل خود، سه بار پای سیاوش را، به اجبار و با فشار فراوان ، به خلوتگاه و اندرونی کاووس شاه باز میکند. سودابه در هر بار ملاقات با سیاوش درصدد آشکار کردن راز نهفتۀ خود برمیآید. یکی از زیباترین صحنههای ملاقات سیاوش با سودابه در شبستان کاووس، زمانی است که سیاوش برای بار دوم از سوی سودابه به آنجا فراخوانده میشود و سودابه به بهانۀ انتخاب همسر برای او، وی را به سان دیدن از دختران وا میدارد، که البتّه همینکه چشم سیاوش به آنها میافتد آنان را مجذوب تماشای خود مییابد. تمام قصر محو زیبایی سیاوش میشود و کسی حاضر به یک لحظه چشم برداشتن از سیاوش نمیگردد، ترسی لطیف به جان سیاوش رخنه میکند و او را از ادامه نگریستن بازمیدارد، سر به زیر میافکند و از انتخاب باز میماند. هر یک از دختران حاضر در آن مهمانی ناامیدانه درحالیکه زیر لب میژکد و بخت را ناسزا میگوید به جایگاهش باز میگردد.
میزان هیجانخواهی در افراد مختلف با بالا رفتن سن آنان کاهش مییابد. زاکرمن و همکاران وی دریافتند که هیجانخواهی درنتیجۀ سن تغییر میکند. افراد جوانتر بیشتر از افراد مسنتر به جستوجوی حادثه، ریسک و تجربیات جدید گرایش دارند (شولتز، شولتز، 1392: 578).
سودابه در نوجوانی در پی ویژگی هیجانخواهی، به کابین کیکاووس درمیآید و البتّه به هنگام دیدار با سیاوش پسر کیکاووس، به نظر میرسد همچنان زیبا و رعناست و هنوز در سن جوانی و هیجانطلبی است؛ پس طبیعی است از زیستن در کنار شاه پیر و زندگی بیهیجان کاخ شاهی به تنگ آید و در پی بهانهای برای ایجاد تنّوع و هیجانبخشی به زندگی کسالتبار خود برآید و مبتکرانه جشنهای باشکوه ترتیب دهد و زیرکانه برای نرم کردن دل سیاوش، مبهم بودن سرنوشتش را بعد از مرگ پادشاه پیر مستمسک رفتارهای غیراخلاقی خویش قرار دهد.
4-2– پافشاری بر کامجویی
سودابه به هر شکلی، تحریک و حتا تهدید، خواهان کامجویی از سیاوش است و برای رسیدن به آرزوی خود دست به هر کاری میزند و از آشکار کردن زیباییهای زنانه خود در برابر سیاوش ابایی ندارد. سودابه در برابر چشمان پرشرم سیاوش، بی هیچ ملاحظهای عشق خود به او را در شبستان اظهار میکند:
مــن اینک به پیش تو استادهام |
تن و جان شیرین تو را دادهام |
زمن هرچه خواهی، همه کام تو |
برآریــد، نپیچم سـر ازدام تو |
بهعبارت دیگر از آنجا که شکل اصلی هر هیجان در افراد مختلف یکسان است؛ اما در جوامع مختلف تحت تأثیر شرایط فرهنگی خاص آن جامعه، شکل بروز هیجان متفاوت است. برخی افراد تحت تأثیر شرایط، هیجانخواهی خود را به طرق ضداجتماعی ابراز میکنند (موکیلی، دانتزر، 1384: 230). درواقع، سودابه انیرانی، با شیوه پرورش و شخصیتی خود ابراز عشق میکند.
4-3- تحریکپذیری از موقعیت ناکامی و کینهجویی
ویژگی هیجانخواهی بالای این افراد سبب تحریکپذیری بیشاز حد چنین افرادی است. این افراد در موقعیتهای خطرآفرین تصمیمهایی دور از انتظار و پرخطر را میگیرند.
سودابه بهسبب برخوداری از ویژگی هیجانخواهی بالا، در پی ناکامی از سیاوش و احساس سرخوردگی و حقارت در خود، دست به خودزنی زده، با ایجاد آشوب و سر و صدا در یک آن تصمیمی عجیب و متهوّرانه میگیرد. او بی آنکه عاقبت کار خود را در نظر بگیرد، با سر و صدا و جنجال راه انداختن سعی میکند ماجرای خود با سیاوش را برملا سازد. سودابه سرخورده و ناکام از اجرایی نشدن نقشه شوم و گناهآلود خود، بیشاز پیش هیجانزده و تحریکپذیر میشود. سودابه از درون متلاشی شده و روح و روانش چنان جراحت برداشته است که هیچ چیز جز آسیب زدن و صدمه وارد ساختن به سیاوش او را آرام نمیسازد. پس بیدرنگ در یک لحظه بی آنکه به فرجام عمل خود بیندیشد سر و صدا و هیاهو بهپا میکند و برای جبران احساس حقارتی که به وی دست داده، سیاوش را متّهم به هتک حرمت نسبتبه خود میکند و از اطرافیان برای نجات خود از آزارهای سیاوش کمک میخواهد:
بزد دست و جامه بدرّید پاک |
به ناخن دو رخ را همیکرد چاک |
برآمد خروش از شبستان اوی |
فغــانش از ایوان برآمد به کـوی
|
وی با استفاده از فریبی زنانه، چهره حق به جانب میگیرد و با غنج و دلال زنانه در برابر چشمان حیرتزده کاووس و اطرافیان، سیاوش را به داشتن سوءقصد و تجاوز به خود متهم میکند.
گویی افراد هیجانخواه به هنگام قرار گرفتن در موقعیت خطر و ناکامی در انجام قصد و نیت خود، خطرناکترین تصمیم را انتخاب میکنند؛ تصمیمی که اگر طبق پیشبینی آنها پیش نرود، خود آنها را نیز به قعر نابودی و مرگ میکشاند.
4-4- انجام کارهای عجیب و شگفتآور
نتایج آزمونهای خلاقیت و ابتکار عمل نشان داد افراد دارای صفت هیجانخواهی بالا «توانایی بیشتری برای تفکّر ابتکاری دارند» (شولتز، شولتز، 1392: 583).طبیعی است این افراد در مقایسه با افراد کم هیجانخواه، مخاطرهجو هستند و ممکن است در روابط اجتماعی به مخاطرهجویی ضداجتماعی اقدام نمایند. (همان:581 - 580).
سودابه بعد از برملا شدن رابطۀ خود با سیاوش، میکوشد بار گناهان را به گردن سیاوش بیندازد و با مظلومنمایی در نزد کاووس، سیاوش را مقصر اصلی جلوه دهد. او برای نجات خود دست به هر کار بازداری نشدهای میزند، پس با تطمیعزنی جادو که کودکانی دوقلو در شکم داشت؛ صحنه نمایشی عجیب و درعینحال حسابشده و دقیقی را به راه میاندازد. سودابه چون بازیگری استاد با طرّاحی صحنهای واقعی، زن جادو را با خوراندن دارو، به سقط دوقلوهایش وامیدارد و سپس کودکان سقطشدۀ او را به خود برمیبندد و با مهارت تمام نقشِ مادر کودکان تازه سقط شده را بازی میکند. در این نمایش بیسابقه، کودکان سقطشده در برابر دیدگان بهتزده حاضران، به نمایش درمیآیند و گناه مرگ کودکان از سوی سودابه، به گردن سیاوش انداخته میشود:
ببــارید ســـوداوه ازدیــده آب |
بدو گفت: روشن ببین آفتاب! |
همی گفتمت کوچه کرد از بدی |
به گفتار او خیره ایمـن شدی |
کیکاوس در برابر این صحنه عجیب، چنان دچار دودلی و تردید میشود که بهناچار از اخترشناسان میخواهد تا او را در تشخیص حقیقت یاری دهند و ماهیت کودکان مورد ادعای سودابه را برایش آشکار نمایند. این در حالی است که سودابه خود را در بستر بیماری انداخته و با همان حال نزار و بیمار خود از کاووس خواهان مجازات سیاوش است (همان:318، 339).
4-5- استفاده از نفوذ کلام
آشکار است که افراد هیجانخواه و ماجراجو با قرار گرفتن در موقعیتهای خطرآفرین، بیشاز افراد عادی از تمام توان خود برای نجات خویش از مهلکه بهره میگیرند. سودابه در پی ماجراجویی و هیجانطلبی در موقعیت سخت و دشوار قرار گرفته است. او نهتنها بر سیاوش پیروز نشده، بلکه نزدیک است نقشه نمایش کودکان سقطشده هم با دستگیری زن جادو، که با راهنمایی اخترشناسان اتّفاق افتاده است، با شکست مواجه گردد. او هنگامیکه در برابر گفتههای ستارهشناسان قرار میگیرد و سخنان آنان را در حضور کاووس میشنود، این بار با استفاده از قدرت کلام و نیروی سخن، اخترشناسان را به جانبداری از سیاوش متهم میکند و قدرت سیاسی سیاوش و حامی وی رستم را پیش میکشد و از اینکه سرنوشت کودکان از دسترفته برای کاوس مهمّ نیست، شکوه و ناله سر میدهد و برای تأثیر بیشتر، کاووس را از بازخواست روز داوری به هنگام رستاخیز بیم میدهد:
سخن گرگرفتی چنین سرسری |
بدان گیتی افگندم این داوری |
سودابه با هیجان تمام این سخنان را بر زبان جاری میکند و پس از آن چنان با سوز دل میگرید که کاووس هم با او زار میگرید و دلش به رحم میآید:
سپهبد ز گفتار او شد دژم |
همی زار بگریست با او به هم |
نمودار:
تجربه تحریک حسی دلباختگی به سیاوش
خط پایه انگیختگی فعالیت رفتاری/ مهمانی دادن و نمایش جن سطح بهینه انگیختگی
پاسخهای هیجانی/ فرافکنی و نمایش کودکان
نتیجهگیری
دقّت در شاهکارهای ادبی نشان میدهد پدیدآورندگان این آثار آگاهی عمیق از خصوصیات روحی و روانی انسانها دارند، هم ازاینرو، این دسته از آثار ظرفیت تحلیل و بررسی با انواع نظریههای علمی جدید را دارا هستند. شاهنامه حکیم فردوسی در زمرۀ شاهکارهای کم نظیر ادبی است که میتواند از دیدگاههای متعدد مورد واکاوی و تحلیل قرار گیرد. بررسی یکی از شخصیتهای داستانی شاهنامه، سودابه، نشان داد فردوسی در به تصویر کشیدن پیچیدگیهای روانی و روحی سودابه تا چه اندازه استادانه و دقیق عمل کرده است.
بررسی ویژگیهای شخصیتی سودابه با نظریه هیجانخواهی زاکرمن نشان داد که وی زنی هیجانطلب و ماجراجو بوده است که برای رسیدن به سطح مطلوب انگیختگی، ناگزیر دست به رفتارهای غیرعادی و عجیب زده است. انتخاب کاووس به همسری درحالیکه کاووس به سرزمین پدری او یورش برده و وی را بهعنوان باژ خواستاری کرده است، سپس حمایت تمام قد از کاووس در ماجرای به اسارت درآمدن وی و همراهانش در پی نقشه شاه هاماوران برای بازپس گرفتن سودابه و شکست دادن کاووس، سفر به ایران و دلزدگی از زندگی یکنواخت و ملالآور قصر کاووس، فشار آوردن به ناپسری خود، سیاوش، به محض دیدن او در نزد کاووس برای برقراری رابطۀ گناهآلود با وی و سایر ماجراهایی که در این رابطه به وجود میآید همه نمایانگر شخصیت هیجانخواه او هستند. درواقع، همانطورکه طی این پژوهش نشان میدهد همه مؤلفههایی که ماروین زاکرمن دربارۀ افراد هیجانخواه بیان کرده است در شخصیت سودابه و رفتارهای او کاملاً نمایان است.
فهرست منابع
- آیدنلو، سجاد. (1384). «فرضیهای دربارۀ مادر سیاوش»، نامۀ فرهنگستان، دوره7، شمارۀ 3، صص46-27
- اسلامی ندوشن، محمدعلی. (1370). جام جهان بین، تهران: نشر جامی.
- بهار، مهرداد. (1375). پژوهشی در اساطیر ایران، (پارۀ نخست و دویم)، تهران: آگه.
- حائری، شهلا. (1383). «سودابهای دیگر»، مجلۀ بخارا، شماره 38.
- خالقیمطلق، جلال. (1381). «نظری دربارۀ هویت مادر سیاوش»، سخنهای دیرینه، بهکوشش علی دهباشی، تهران: افکار. صص327 - 323.
- خداپناهی، محمد کریم.(1382). انگیزش و هیجان، تهران: سمت.
- خسروی، اشرف و طغیانی، اسحاق. (1389). «تحلیل روانکاوانه شخصیت رودابه و سودابه (یگانههای دوسویه) شاهنامه»، کاوشنامه زبان و ادبیات فارسی، دورۀ11، شمارۀ 21، صص 37-9.
- راس، آلن. (1378). روانشناسی شخصیت، ترجمۀ سیاوش جمالفر، تهران: روان.
- سرّامی، قدمعلی. (1378). از رنگ گل تارنج خار (شکل شناسی داستانهای شاهنامه)، تهران: علمی فرهنگی.
- سرکاراتی، بهمن. ( 1378). سایههای شکار شده، تهران: قطره.
- شاد آرام، علیرضا و غلامحسین شریفی ولدانی. (1389). «نقش زنان در دو داستان تریستان و ایزوت و ویس و رامین»، فصلنامۀ نامه فرهنگستان، پاییز، شمارۀ 2.
- شاملو، سعید. (1382). مکتبها و نظریهها در روانشناسی شخصیت، تهران: رشد.
- شولتز، دوان. (1381). نظریههای شخصیت، ترجمۀ یوسف کریمی و همکاران، تهران: ارسباران.
- شولتز، دوان ، شولتز، سیدنی آلن. (1392). نظریههای شخصیت، ترجمۀ یحیا سید محمدی، تهران: ویرایش.
- ریو، جان مارشال. (1381). انگیزش و هیجان، ترجمۀ یحیا سید محمدی، تهران: ویرایش.
- صفری، جهانگیر، سید کاظم موسوی و ابراهیم طاهری. (1392). «تحلیل روانشناختی- سیاسی داستان سیاوش»، کهننامۀ ادب پارسی، دورۀ4، شمارۀ4، صص107-71.
- علیلو، مجید، تورج هاشمی و ستاره جانی و اصغر پوراسماعیلی. ( 1392). «پیشبینی الگوهای شخصیت خوشه «ب» بر اساس هیجانخواهی و سیستمهای مغزی رفتاری»، مجلۀ روانشناسی اندیشه و رفتار، دورۀ هفتم، شمارۀ 28، صص 89-67.
- علامی، ذوالفقار و نسرین شکیبایی ممتاز. (1386). «سیاوش در تاریخ داستانی ایران»، فصلنامۀ پژوهشهای ادبی، سال 4، شمارۀ 17، صص 107-124.
- فاضلی، فیروز و ابراهیم کنعانی. (1389). «سیاوش شخصیتی آیینی و رازناک»، پژوهشنامۀ زبان وادب فارسی، (گوهرگویا)، سال چهارم، شمارۀ اول، 108- 93.
- فردوسی، ابوالقاسم. (1393 ). شاهنامه، تصحیح جلال خالقی مطلق (دو جلدی)، تهران: سخن.
- فیست، جس و گرگوری فیست. (1394). نظریههای شخصیت، ترجمۀ یحیا سیدمحمدی. تهران: روان.
- کزازی، میر جلالالدین. (1384). نامۀ باستان، ج1. تهران: سمت.
- مارشال ریو، جان. (1381). انگیزش و هیجان، ترجمۀ یحیا سید محمدی، تهران: ویرایش.
- مسکوب،شاهرخ. (1386). سوگ سیاوش، تهران: خوارزمی.
- موکیلی، آلکس و روبرت دانتزر. (1384). انگیزش و هیجان، ترجمۀحمزه گنجی و علی پیکانی، تهران: ساوالان.
- میرصادقی، جمال. (1367). عناصر داستان، تهران: شفا.
- وفایی، زینب، قاسم عسکریزاده و عباس رحمتی، (1390). «رابطۀ هیجانخواهی، شوخطبعی و نگرش دینی با اضطراب مرگ»، مجلۀ روانشناسی دین، سال چهارم، شمارۀ سوم، صص 68- 49.
- یوسفی، غلامحسین. (1349). «چهرهای معصوم و روشن در شـاهـنامه»، مجلۀ دانشکده ادبیات و علوم انسانی مشهد، سال ششم، شمارۀ 2، صص 24-1.
- Eysen ck , S.,&Zuckerman , M.(1978).The relation between sensation-seeking and eysencks dimensions if personality . British Jornal of psychology,4(4),83-87
- Roberts , R., O’ Connor , T. G., Dunn, J., Golding , J. & The ALSPAC study team .(2004). The effects of child sexual abuse in later family life, mental health, parenting and adjustment of offspring . Child abuse & Neglect , 28(5), 525- 545
- Zuckerman, M., Joirman,J. ,kraft , & kuhlman, D.M.(1999) wheredomotivational and emotional traits fit with in tree factor models of personality personality and Individual Difference , 26(3),487-501.